کشاورزی در گیلان نیازمند نگاه دانش بنیان
کشاورزی در بسیاری از کشورها به عنوان یکی از محورهای توسعه به خصوص توسعه پایدار، برشمرده میشود، اما این مهم در کشور ما چنان مورد غفلت قرار گرفته که بیم آن میرود طی سالهای آتی به دلیل بیتوجهی به کشاورزی و البته کشاورزان، کشور با چالشهای جدیدی دست به گریبان شود که بحران غذا، مهمترین آنهاست.
استان گیلان به عنوان یکی از مهمترین قطبهای کشاورزی کشور در تولید برنج، چای و مرکبات میتوانست و میتواند سهم خود را در تغذیه ٔ بازار داخلی و کسب بازارهای جهانی به درستی ایفا کند؛ اگر مشکلات موجود با سعه صدر و دلسوزی، شناسایی و برطرف شوند.
گزارش پیش رو سعی دارد با یادآوری مشکلات امروز کشاورزی گیلان - که زاییده بیمهری چند دهه مسئولان است - تلنگری بزند به آنها که در خوابند و آنها که خود را به خواب زدهاند!
خاک، بزرگترین سرمایه غیر قابل بازگشت
آب هست، خاک هست، جوانه باید زد. جوانههای کشاورزی گیلان، امروز بدون آب و خاک مناسب هنوز هم جوانه میزنند، اما این روند تا کجا میتواند ادامه یابد؟
«ما در تغذیه ٔ غذایی خاک مشکل داریم. ناآشنایی کشاورزان نسبت به سموم و کودهای موجود در بازار و استفاده نادرست از آنها موجب از بین رفتن غنای خاک حاصلخیز این استان شده است.»
جملات بالا بخشی از واگویههای خان محمدی، مدیر عامل مجمع ملی کشاورزان خبره ایران است.
کشاورزی در شرایط فعلی از صرفه اقتصادی خارج شده - این موضوع به خصوص در مورد کشاورزان خرده پا با سرمایه اندک صدق میکند - لذا کشاورزان ترجیح می دهند از سموم و کودهای ارزانتر استفاده کنند؛ کودهایی که در بسیاری از موارد کیفیت لازم را نداشته و نه تنها بر سلامت محصولات، تاثیر منفی میگذارد بلکه خاک را نیز ضعیف و فقیر میکند.
این در حالی است که هنوز هم خاک گیلان از مرغوبیت کافی برخوردار است ولی در صورت استمرار این روند، دیگر نمیتوان به غنای آن امیدوار بود.
غلامعلی قربانی رییس انجمن برنج گیلان ضمن تایید مطلب فوق مبنی بر مرغوبیت خاک این استان، میافزاید: «ما بهترین برنج کشور را تولید میکنیم. هنوز هم میتوان به خاک گیلان به عنوان سرمایه بدون بازگشت نگریست، مشروط بر اینکه به کشاورزان آموزش کافی داده شود.»
وی ادامه میدهد: «در واقع باید یک ارتباط دوطرفه بین وزارت جهاد کشاورزی و کشاورزان به وجود آید. اگر آموزشهای لازم به کشاورز در خصوص چگونگی شخم زدن، چگونگی آبیاری و حتی استفاده از کودهای شیمیایی داده نشود، آنگاه خاک غنای خود را از دست میدهد، زیرا کشاورز خاک و مراقبت از آن را نمیشناسد.»
معضل دیگری که در این رابطه به چشم میخورد، عدم مدیریت در خصوص جمع آوری زباله - به خصوص زبالههای بیمارستانی - است. تجمع زباله در برخی نقاط که آبهای سطحی جمع میشوند و مدت زمان زیادی برای نشست آنها وجود دارد، باعث میشود تا مواد زاید زبالهها به آبهای زیر زمینی نفوذ کرده و حتی آب شرب را نیز آلوده کند!
بحران آب
خشکسالی و کم آبی مشکلی دیگر است که باید به آن توجه کرد. کم شدن برف در ارتفاعاتی که آب سپیدرود - به عنوان مهمترین منبع آبی گیلان - از آن تامین میشود، محل سوال است.
حفر چاههای غیر مجاز و مصرف بیرویه آب باعث شده تا با بحران نه چندان جدید کم آبی مواجه شویم. حال ازآنجا که آب یکی از مهمترین نهادهها برای تولید برنج به عنوان محصول اصلی گیلان است، استفاده از برخی راهکارها نظیر استفاده از سیستم آبیاری تحت فشاربرای جبران کم آبی ضروری به نظر میرسد.
اما آیااستفاده ازاین روش، در شرایط فعلی مقرون به صرفه هست؟ و آیا کشاورز رغبتی به استفاده از این سیستم دارد؟
علی همتی، مزرعه دار گیلانی در پاسخ به این سوال میگوید: «با تقسیم شدن اراضی بزرگ به اراضی کوچکتر، کشاورزانی که روی زمینهای ۲ تا ۳۲ هکتاری کار میکنند، کشاورزانی خرده پا و کم سرمایهاند که نمیتوانند برخی هزینهها از جمله هزینه آبیاری تحت فشار را تحمل کنند.»
کم آبی - به خصوص در سال آتی - این سوال را به وجود میآورد: با توجه به اینکه آب سپید رود از سرچشمههایی واقع در استانها ی زنجان، قزوین، همدان و اردبیل تامین میشود، حق این استانها در برداشت از سپید رود چه میشود؟ حتی اگر قرار داد گیلان و سایر استانها در برداشت از آب، به قوت خود باقی باشد!
کودشیمیایی؛ بلای جان محصولات کشاورزی
به طور طبیعی، استفاده از کودها و سموم شیمیایی، جهت پربار شدن هر چه بیشتر محصول و جلوگیری یا مقابله با انواع آفات است. این موضوع اما در کشور ما در بسیاری از موارد، روندی معکوس به خود گرفته است. به طوری که میتوان از آن به عنوان بلایی دیگر یاد کرد.
علت این امر را باید در عدم وجود سیستمهای نظارتی درست و دقیق جستجو کرد. نمونههای زیادی از سموم وارداتی یافت شده که نه تنها محصول را بیکیفیت کرده بلکه به خاک نیز آسیب فراوانی وارد کرده است.
محمد ایرادی یکی از کشاورزان خطه تالش معتقد است: کشاورز در این قضیه مقصر نیست. کشاورزی که خرید تضمینی از سوی دولت ندارد و از سوی بانک کشاورزی هم تسهیلات ارزان و به موقع دریافت نمیکند - در واقع از هیج کونه حمایت دولتی برخوردار نیست - مجبور به استفاده از کودهای ارزان موجود در بازار که گاه فاسد وگاه کودهای حیوانی پوسیده است، میشود.
این موضوع که چرا کودهای فاسد وارد بازار میشود، در محل خود بدان پرداخته خواهد شد.
خان محمدی مدیر عامل مجمع ملی کشاورزان خبره گیلان بر این باور است که مجلس باید قوانینی ویژه برای کنترل این موضوع و ایجاد یک سیستم نظارتی دقیق تعریف کند تا دولت ملزم به اجرای آن شود.
وی میگوید: «کشاورز نه وقت کافی و نه علم آن را دارد که کودهای خریداری شده را آزمایش و آنالیز کند. این وظیفه مسئولین و متولیان امر است. استفاده بیرویه از سموم و کودهای شمیایی نامرغوب، محصولات را نیز آلوده میکند.»
غلامعلی قربانی نیز در این خصوص پیشنهاداتی دارد: «سهم اعظم برنج کشور از ۲ استان گیلان و مازندران و بخشی دیگر از استان گلستان تامین میشود. بنابراین مسئولین ادارات جهاد کشاورزی در استانها باید در امر برنج به اندازه کافی خبره باشند تا بدانند به کدام کود باید اجازه ورود بدهند. تا وقتی مسئولین ادارات به این حوزه اشراف کامل نداشته باشند، اوضاع سامان نمیگیرد. »
وی ادامه میدهد: «اکنون ۱۵ سال از زمان قانون تصحیح اراضی میگذرد ولی هنوز ۵۰ درصد اراضی، تصحیح نشده است. این غفلت، هیچ مناسبتی با بهره وری ندارد.»
دستهای آلوده
نکته حائز اهمیت آنکه طبق قانون، باید ۳۵ درصد از کودهای مصرفی «آلی زیستی» باشند. تا پیش از این قانون، دولت به سموم و کودهای شیمیایی یارانه میداد ولی پس ازتصویب قانون یادشده، یارانه ٔ سموم حذف شده و کودها با نرخ بالا وارد بازار سیاه شدند. کشاورز حالا مجبور است کودهای پوسیده را چند برابر مصرف کند و این یعنی خیانت به زمین، خیانت به کشاورز و خیانت به مصرف کننده!
راستی دولت کجاست؟
خان محمدی میگفت: «با این روند، آفات هم نسبت به سموم مقاومت پیدا میکنند. به عنوان مثال بعد از آنکه ۱۵ سال با یک آفت مبارزه کردند و نتیجه نگرفتند، بلاخره معلوم شد که سموم فروخته شده، فقط در قوطیهای آلمانی پر میشده و در اصل تقلبی بودهاند. این باعث شد تا آفات نیز مقاومتر شوند. حال بدون برنامه ریزی، اوضاع از این هم بدتر خواهد شد.
نزدیک یک دهه طول کشید تا آفتی به نام مگس مدیترانهای ریشه کن شود، حال با وارداتی که اخیرا از پاکستان انجام شده، این آفت دوباره باز گشته است. کارشناسان کشاورزی علت این امر را در عدم نظارت دقیق دولت میدانند و نیز منفعت سودجویانی که با تبانی و فقط به خاطر سود شخصی، منافع ملی را به مخاطره میافکنند و متاسفانه برخیها میبینند و خود را به تغافل میزنند!
آنچه مسلم است عدم نگاه دانش محور به کشاورزی، عدم نظارت بر نهادههای کشاورزی، عدم نظارت بر واردات و عدم اعطای مشوقهای لازم برای توسعه این بخش، کشاورزی را به ورطه ٔ نابودی کشانده است.
کشاورزی سنتی، کشاورزی مدرن
»باور کنیم که منافع ملی ما در خطر است. تولید و کشاورزی شاهرگ حیات اقتصادی کشورند اما کشاورزان دیگر توانی برای ارتقای سطح بهره وری ندارند زیرا از سوی دولت مورد بیمهری واقع شدهاند. تاوان این بیمهری و غفلت را مردم میپردازند.»
قربانی با بیان جملات بالا میکوشد تا مسئولان را به فکر وادارد که چرا کشاورزان ما برای افزایش بهره وری از راهکارهایی مانند استفاده از تجهیزات و ماشین آلات غافلند؟
یکی از دلایل عدم تمایل کشاورزان به استفاده از ماشین آلات، کوچک بودن و خرد شدن زمینهای کشاورزی است. در واقع استفاده از این راهکار برای کشاورزی که کل زمین کشاورزیاش بیشتر از ۲ یا ۳ هکتار نیست، مقرون به صرفه نمیباشد.
قربانی میگوید: «بیشتر کشاورزان دستگاه ندارند. حتی برای استفاده از یک تراکتورهم منتظر میمانند. جهاد کشاورزی هیچ کمک خاصی نمیکند.»
وی پیشنهاد داد تا برای تسهیل در این امر، ماشین آلات کشاورزی بدون حق گمرکی وارد استان شوند وبدون اجازه خروج از استان، فقط در همین محدوده، مورد استفاده قرار گیرد. به این ترتیب هم مشکل برطرف میشود و هم به دلیل استفاده از ماشین آلات محصول بیشتری تولید و بهره وری افزایش مییابد.
رییس انجمن برنج گیلان، کارخانجات شالی کوبی را هم یکی دیگر از چالشها و موانع موجود برای ارتقای سطح بهره وری میداند.
قربانی میگوید: «کارخانجات شالی کوبی ما یا آلمانی و یا چینی هستند. این در حالی است که ما جوانان تحصیلکردهای داریم که در صورت حمایت دولت، میتوانند بهترین سیستمها را بسازند تا نیاز کشور برطرف شود. البته اصلاح ساختار شده ولی هنوز جای کار بسیار داریم.»
مرکبات مدیریت نشده گیلان
یکی دیگر از مشکلات مرتبط با کشاورزی، در خصوص صنایع تبدیلی است. تولید ۴۱۵ میلیون تن مرکبات، میتواند چرخ صنایع تبدیلی نظیر آبمیوه سازی کشور را به حرکت درآورد ولی با این حال ایران همچنان وارد کننده کنستانتره ٔ پرتقال است زیرا صنایع تبدیلی تمایلی به خرید از کشاورزان داخلی ندارند. اما چرا؟
پاسخ اینجاست که کشاورزی در کشور و البته درگیلان مدیریت نشده است. ارقام تولیدی با تفکر تولید نمیشوند. در گذشته مرکبات کوچک تولید میشد که مناسب آبگیری بود ولی کشاورزان اکنون به ارقام رسمی نظیر تامسون و واشنگتن روی آوردهاند، زیرا سلیقه مردم تغییر کرده و تولید پرتقالهای کوچک دیگر برای کشاورز مقرون به صرفه نیست.
صنایع تبدیلی نیز با کشاورزان در خصوص قیمت، توافق ندارند، این گونه میشود که کارخانه دار به جای خرید مرکبات از کشاورز ایرانی، به فکر واردات کنستانترهای میافتد که دولت تعرفهای برایش در نظر نگر فته است.
این همه در حالی است که ایران پتانسیل آن را دارد که مرکبات کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را تامین کند اما عدم ثبات قیمت، بالا بودن قیمت تمام شده نسبت به منطقه، بسته بندی نامناسب و اشباع شدن بازارهای منطقهای با محصولات کشورهایی نظیر مصر و پاکستان و... کشورهای عربی را نیز نسبت به خرید مرکبات ایران، بیرغبت کرده است.
گیلان هنوز هم میتواند نگین ایران باشد اگر عزمی برای ساختن و آباد کردن وجود داشته باشند. کشاورزان منتظر حمایتهای دولت هستند.
منبع: هفته نامه سردار جنگل استان گیلان
دیدگاه تان را بنویسید