ماجرای شنیدنی تسبیحات حضرت زهرا (س)
ابن شهرآشوب در کتاب «مناقب آل ابیطالب»، ماجرای تسبیحات حضرت زهرا (س) را روایت کرده است.
روزنامه «کیهان» : ابن شهر آشوب از زهری روایت کرده است که فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) از بس با آسیاب دستی کار کرده بود، آثار آن در دستهای مبارکش پیدا بود. علی (ع) نیز بدنش به علت کشیدن مشک آب بر دوش خود آزرده بود. روزی امیرمومنان (ع) به همسر گرامیاش زهرا (س) فرمود: به حضور پدر بزرگوارت برو و بخواه تا از میان اسیران جنگی برای ما خادمی بفرستد. فاطمه (س) شرفیاب محضر رسول خدا (ص) شد، سلام کرد و بدون هیچ درخواستی بازگشت. علی (ع) از او پرسید: چه کردی؟ عرض کرد: به خدا هیبت رسول خدا (ص) نگذاشت (در این مورد) با او سخنی بگویم. امیرمومنان (ع) خود به همراه فاطمه (س) خدمت پیامبر (ص) مشرف شد. رسول خدا (ص) پرسید: برای کار (و درخواستی) اینجا آمدهاید؟ علی (ع) عرض کرد: خادمی برای کمک در کارهای زندگی میخواهیم. پیامبر (ص) فرمود: من این اسیران را میفروشم و پول آن را در راه رفع نیازمندیهای مستمندان اهل صفه به مصرف میرسانم (که در شرایطی خیلی بدتر از شما زندگی میکنند). سپس رسول خدا (ص) (به پاداش زحمات فاطمه (س) در خانه) تسبیح معروف حضرت زهرا (س) را به آن بزرگوار آموخت.
مرحوم مجلسی نیز در فضیلت و کیفیت تسبیح حضرت فاطمه (س) نزدیک به ۳۰ روایت با سندهای گوناگون ذکر کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید