500 چوق برای آموزش سرقت با تیر وکمان!
833 متهم در پنجاه و پنجمین مرحله طرح رعد پلیس پیشگیری پایتخت در حالی بازداشت شدند که کلکسیونی از جرایم را در پرونده خود دارند.
سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس تهران در حاشیه اجرای پنجاه و پنجمین مرحله از طرح رعد توسط پلیس پیشگیری تهران بزرگ، با اشاره به دستاوردهای طرح مذکور اظهار کرد: در این طرح بالغ بر سه هزار و 900 فقره اموال مسروقه کشف، 33 باند منهدم، 833 متهم بازداشت و به 923 پرونده رسیدگی شد. ارزش اموال مسروقه مکشوفه در پنجاه و پنجمین مرحله از طرح رعد بالغ بر 24 میلیارد و 500 میلیون تومان است.سردار حسین رحیمی از کشف 139 دستگاه خودرو و موتورسیکلت مسروقه، سه قبضه سلاح جنگی و شکاری و 58 قبضه سلاح سرد نامتعارف که در سرقتها و زورگیریها مورد استفاده قرار میگیرد، خبر داد و گفت: در این طرح 85 پاتوق سارقان و محلهای فروش اموال مسروقه، همچنین هشت پاتوق مالخران پاکسازی شد.
وی ضمن هشدار به مالخران اموال مسروقه و افرادی که در گوشه و کنار شهر اقدام به جمعآوری و فروش اموال بینام و نشان، بدون مدرک و سند میکنند، متذکر شد: هیچ حاشیه امنی برای این افراد نمیگذاریم.
به گفته فرمانده انتظامی تهران بزرگ 32 درصد از سارقان بازداشت شده در طرح مذکور سارق قطعات، لوازم و تجهیزات وسایلنقلیه، 19 درصد سارق اماکن خصوصی و دولتی، 9 درصد قاپزن، چهار درصد سارق آپارتمان و ویلا و 18 درصد سارق مغازه، وسایلنقلیه، سیم و کابل، دریچههای فاضلاب و لوازم ترافیکی بودهاند و 18 درصد این سارقان نیز حین سرقت بازداشت شدند.
رئیس پلیس تهران از طرح ویژه فرماندهی انتظامی تهران بزرگ برای پاکسازی پارکهای تهران خبر داد و بیان کرد: با توجه به فرارسیدن فصل تابستان، طرح ویژهای برای پاکسازی پارکهای تهران از لوث وجود اوباش و خردهفروشان موادمخدر، درنظر گرفته و بالغ بر دو هزار پارک در این طرح شناسایی شدهاند.
500 چوق برای آموزش
تیر وکمان
تا دلتان بخواهد سابقه کیفری در پرونده خود دارد با این حال به سرایداری مجتمعی در نیاوران مشغول به کار است. مرد جوان با شگردی خاص، سرقت هایش را اجرا میکرد.
چطور سرقت میکردی؟
با تیر و کمان. در فاصله مشخصی از خودروهایی که در خیابان پارک شده بودند میایستادم و با تیر و کمان شیشههایشان را نشانه میرفتم و بعد از شکستن شیشه اموال با ارزش داخل خودرو را سرقت میکردم، از لباس و کفش گرفته تا ضبط و...
این شیوه سرقت را از کجا یاد گرفتی؟
من سارق لوازم داخل خودرو هستم و بارها به این اتهام بازداشت شدهام. وسایل سرقتی را هم به پاتوقی میبردم و صاحب پاتوق آنها را از من خریداری میکرد. او خودش این شیوه سرقت را به من آموزش داد. قرار گذاشتم هر چه سرقت کردم به خودش بفروشم در نهایت با 500 هزار تومان راضی شد به من آموزش بدهد.
از چه خودروهایی سرقت میکردی؟
از پراید به بالا. شاسی بلند و غیرآن. خارجی و ایرانی. فرقی نداشت. البته خب هر چه خودرو گرانقیمتتر باشد، وسایلی که در آن است هم با ارزشتر است.
چطور دستگیر شدی؟
سربزنگاه. در حال پرسه زدن در خیابانهای کامرانیه بودم که ماشین لوکسی چشمم را گرفت. طبق آموزش تعداد قدم هایی را که باید از ماشین دور میشدم، برداشتم و سنگ را داخل تیروکمان گذاشتم و پرتاب کردم. از بخت بدم، پلیس که در جستوجوی من بود، هنگام پرتاب سنگ مرا دید. شیشه را شکستم و مشغول خالی کردن ماشین بودم که یک نفر از پشتسر صدایم زد. برگشتم، دیدم دو تا مأمور مقابلم ایستادهاند.
شرطبندی برای پوشیدن لباس زنانه
پارکورکار، تحصیلکرده با شغل مناسب است، اما اینها باعث نشد تا شایان معروف به «پشه» به راه کج نرود. میگوید دوست ناباب و شکست عشقی علت خلافکاری اش شده است. به اتهام سرقت گوشی و خودنمایی در مقابل دوربینهای مداربسته پس از سرقت بازداشت شده است. در گفتوگو با خبرنگار «ایران» از جزئیات سرقتهایش میگوید:
چرا این کار را انجام میدادی؟
بهخاطر کری خوانی و شرط بندی بود. با دوستانم شرط بسته بودیم و سرشرط بندی و کری خوانی این کار را انجام دادم.
شرط بندی بابت چه بود؟
قرارمان این بود که گوشی تلفن همراه سرقت کنم و بعد از سرقت جلوی دوربینهای مداربسته خیابان ها بروم و با گوشی سرقتی شکلک دربیاورم. اما اگر این کار را انجام نمیدادم شرط را میباختم. شرطی که بسته بودیم این بود که بازنده یک هفته با لباس زنانه در خیابان رفت و آمد داشته باشد.
از چه کسانی گوشیقاپی میکردی؟
دختر و پسرهای نوجوان که در خیابان بودند، گوشیهایشان را سرقت میکردم.
چرا به تو لقب پشه دادهاند؟
برای اینکه خوب میپریدم به من این لقب را دادند. من پارکور کار بودم و به خاطر پرش هایم این لقب را به من دادند.در محلی زندگی میکردم که همه خلافکار بودند. وگرنه من فوق دیپلم برق دارم و در یک اداره معتبر به عنوان تکنیسین برق مشغول به کار بودم. اول که به خاطر دوستان ناباب افتادم در کار خلاف و بهخاطر سرقت منزل بازداشت شدم. به زندان که افتادم، همسرم از من جدا شد. من که نمیتوانستم با این دوری کنار بیایم به سمت مواد رفتم.
شایان آستین لباسش را بالا میکشد و میگوید: ببینید حتی تاریخ تولد همسر سابقم را که عاشق او بودم روی دستم خالکوبی کردم.
سرقت با همدستی همسر
سیروس، متهمی است که با همسرش سرقتها را انجام میداد. اما در یکی از سرقتها، زمانی که پلیس را در چند قدمی خود دید، تصمیم گرفت که همسرش را از ترک موتورش پیاده کند تا او در این ماجرا دستگیر نشود. اما عجله زوج جوان باعث شد که همسرش تعادل خود را از دست بدهد و به زمین بیفتد و این ماجرا باعث سقط جنین 4 ماهه آنها شد.
ایده سرقت از طرف چه کسی بود؟
ایده را من دادم، اما همسرم خیلی خوشش آمد و از آن استقبال کرد. بعد از آن من بی خیال ماجرا شدم، ولی پریچهر، همسرم، آنقدر اصرار کرد که قبول کردم.
چه شد که چنین ایدهای به ذهنت خطور کرد؟
یک فیلم سینمایی میدیدیم که قهرمانان فیلم، زوج جوانی بودند که اقدام به سرقت میکردند. فیلم باعث شد تا جرقهای در ذهنم زده شود و آن را بیان کنم.
چطور سرقت میکردید؟
با پریچهر سوار بر موتورسیکلت در خیابانها پرسه میزدیم و با دیدن خانمی جوان که در محلی خلوت در حال عبور است، همسرم کیف او را میقاپید. گوشیهایی را که داخل کیف بودند میفروختیم و وسایل با ارزش داخل کیف را هم برمی داشتیم. در بعضی از مواقع رمز عابر بانکها در کنار کارت هایشان بود و پولهای داخل عابر بانکهای مالباختهها را نیز سرقت میکردیم.
سارقی که عاشق سرقت است
محسن نیز نقش گوشی قاپ در سرقتها را محسن اجرا میکرده و علت آن هم، تبحر خاصش در این قاپیدنهاست. او یکی از اعضای باند سرقت است، اما آنها سرقتها را دو نفره مرتکب میشدند.
سابقه داری؟
تا دلتان بخواهد. از 13 سالگی کار خلاف را شروع کردم و تا الان که 22 سالم است 7 بار بازداشت شدهام. هر بار هم که آزاد میشوم، نمیگذارم مهر آزادیام خشک شود، دوباره سرقت را شروع میکنم.
این همه حبس تو را متنبه نکرده است؟
نه، من شغلم سرقت است مگر شما که مشغله ام خبرنگاری است با همه سختیهایش آن را کنار میگذارید که من سرقت را کنار بگذارم. من عاشق این کار هستم. آن هم با درآمدی که دارد و ماهانه کلی پول گیرت میآید.
در سرقتها از چاقو هم استفاده میکردی؟
اگر با مقاومت از سوی طعمهها مواجه میشدم. آن هم نه برای آسیب رساندن به آنها، برای اینکه تهدیدشان کنم و آنها بترسند.
طعمههایت را چطور شناسایی میکردی؟
چون دلم برای زنها میسوزد، فقط آقایانی را که گوشیهای مدل بالا داشتند برای سرقت انتخاب میکردم.
چرا دلت برای زنها میسوزد؟
مردها دستشان در جیب خودشان است و کار میکنند و گوشی جدید میخرند. اما زنها که چنین تواناییهایی ندارند.
اما زنها هم کار میکنند؟
با این حساب، آزاد شدم سری بعدی زنها را هم در لیست خودم قرار میدهم.
روزنامه ایران
دیدگاه تان را بنویسید