سرویس سبک زندگی: شاید بسیاری از افراد در همان لحظه اول به جرات بگویند عالی است. دو نفر که چند ساعت در طول روزهای کاری یکدیگر را دیدهاند و از یکدیگر شناخت دارند، بیشتر با هم تفاهم خواهند داشت و چه انتخابی بهتر از این. در ادامه این گفتوگو را به نقل از ایلنا میخوانیم.
واقعیت این است که این انتخاب شاید در ابتدای امر بسیار خوشایند و مثبت باشد، اما ناتوانی ما در مدیریت روابط عاطفی و کار به فراموش کردن حریم خصوصی و مرزهای شخصی منجر میشود تا خیلی سریع از این همکار بودن با شریک زندگیمان آسیب ببینیم.
مینو اعرابی روانشناس و مشاور امور خانواده هر چند تاکید دارد که انتخاب همسر از میان همکلاسیهای دانشگاه و همکاران انتخاب خوب و سالمی است، اما معتقد است حتی در این شرایط ایدهآل هم افراد باید مشاوره شده و با زوایای پنهان شخصیت یکدیگر آشنا شوند.
نظرات و پیشنهادات این مشاور را در ادامه میخوانید.
ابتدا میخواهم بدانم از نظر شما ازدواج با همکار خوب است یا بد؟
توجه داشته باشید که آشنایی در دوران تحصیل دانشگاه و محل کار شاید یکی از بهترین شیوهها برای شناسایی شریک زندگی باشد، اما به صرف همکلاس بودن و یا همکار بودن نمیتوان اکتفا کرد و از توجه به بخشهای دیگر این شناخت و آشنایی صرف نظر کرد. چه بسا آشنایی در همین محیطها در جامعه پرخطر و پرریسک امروزی که کسی حاضر به معرفی جوانان به یکدیگر نیست، از خطر و احتمال برخی آسیبها دور است، از طرفی ممکن است دو طرف تحت تاثیر دوستان پیرامون و یا همکاران قرار گرفته و دچار اشتباه شوند چون تاثیرگذاری اطرافیان دراین دو محیط دانشگاه و محل کار قابل تامل و بررسی است.
اما با تاکید بر این موضوع که انتخاب در این دو مکان میتواند انتخابهای مناسبی باشد لازم و ضروری است که این افراد همانند دیگران که قصد ازدواج دارند، مشاوره پیش از ازدواج شده و تستهای تعریف شده برای این موضوع را انجام دهند. چرا که بسیاری از ما در محل کار خود یک ماسک بر چهره داریم حتی گاهی خود ما نیز از داشتن این ماسک بیخبر هستیم و در مواجه با شریک زندگی و قرارگرفتن در یک زندگی مشترک و تغییر سبک روابطمان ابعاد ناشناخته و ناپیدایی از شخصیتمان هویدا میشود. پس بهتر است دختران و پسرانی که قصد دارند با همکلاسی یا همکار خود ازدواج کنند، آشنایی اولیه را ملاک اصلی قرار ندهند و بررسیهای جدیتری داشته باشند.
گاهی انتخابها درست است، اما مشکلات پس از ازدواج و قرار گرفتن دو همکار در یک خانه و زندگی زناشویی مشکلات تازهای پیش میآورد.
این مشکلات از کجا ناشی میشود و چه عواملی در این تنشهای خانوادگی تاثیرگذار است؟
ناآگاهی از رفتار سازمانی و ناتوانی در مدیریت روابط عاطفی و اجتماعی یکی از جدیترین موضوعاتی است که به طور معمول زوجهای همکار را به دفاتر مشاوره میکشاند.
ما موارد بسیاری داشتهایم که زن و شوهر اختلاف و درگیریهای کار را به خانه کشاندهاند و به فرزندان خود به شدت آسیب زدهاند.
من مراجعه کنندهای داشتهام که دختر نوجوان آن خانواده به خاطر اختلافات پدر و مادرش در محل کار تهدید به خودکشی کرده بود و چون موضوع را خیلی جدی مطرح کرده بود مادر از ترس و برای جلوگیری از بروز این اتفاق درصدد گرفتن مشاوره بود. در حالی که این مشاورهها پیش از آسیب دیدن فرزندان باید انجام شود تا اعضای دیگر خانواده بابت ناتوانی ما در رفتار سازمانی کار و خانواده دچار بحران نشوند.
چگونه؟
موارد بسیاری دیده شده که آقا مدیر است و برای آن که همسرش کار کمتری داشته باشد یا حداقل برای امور خانه نیز انرژی کافی و لازم را داشته باشد، امتیازات تبعیض آمیز به او میدهد. طبیعی است که این شیوه مدیریت و این همکاری ناعادلانه در نهایت منجر به اختلافات بسیاری خواهد شد و همکار خانم از سوی دیگر همکاران خود مورد طعنه و سرزنش قرار خواهد گرفت. یا آقا که اتفاقا در خانه و بین اعضای خانواده بسیار خوب و معقول است برای اینکه به زن ذلیلی و یا باج دادن به همسر متهم نشود به همسر خود بیش از دیگران سخت میگیرد و گاه از سرناآگاهی فشار مضاعفی را وارد میآورد تا از سوی دیگران و کارمندان زیردست به باج دادن متهم نشود.
درهر دو حالت این زن است که بیشترین آسیب را متحمل میشود و اما نکته مهم این است که دیگر کارمندان و پرسنل هستند که براین نوع رابطه تاثیرگذارند.
به طور معمول در ادارات و سازمانهایی که روابط کار و روابط انسانی با یکدیگر پیوند میخورند ما شاهد پچ پچهای بسیاری پیرامون کارمندانی هستیم که با یکدیگر زندگی میکنند. این دسته از افراد به طور معمول زیر ذره بین دیگر همکاران قرار میگیرند و به طور معمول شایعات خوب یا بدی نیز دربارهاشان گفته میشود.
آیا این به ندانستن رفتار سازمانی برمیگردد یا متاثر از ضعف فرهنگی ما در عرصه روابط کاری است؟
هر دو. مهارت در روابط اجتماعی کارخود به نوعی آگاهی داشتن از رفتار سازمانی است. ما در بسیاری ازموارد مهارت جداسازی کار و زندگی را از یکدیگر نداریم. در اغلب اوقات ما حریم شریک زندگی خود را در فضای کار رعایت نمیکنیم و بسیار دیده شده که بگومگوهای خانوادگی در شیوه کار این دسته از کارمندان خود را نشان میدهد.
با این وجود در برخی از مشاغل مثل پزشکان این ترجیح وجود دارد که با همکاران یا هم صنفان خود ازدواج کنند؟
طبیعی است. درک شرایط سخت کاری و همیاری و همدلی در کار بسیار مهم است بخصوص اینکه هر دو یکدیگر را درک کنند اما در این موقعیت نیز این فرزندان هستند که آسیب میبینند.
تصور کنید زن و شوهر هر دو پزشک هستند، هر دو خسته و پریشان به خانه میرسند، هر دو باید شیفت باشند، هر دو باید در شرایط اورژانسی آماده به خدمت باشند، چه کسی در این فضا آسیب میبیند، قطعا فرزندان، به همین دلیل باید حتما به دنبال راهکارهایی باشند تا بچهها از این شرایط آسیب نبینند. البته در مشاغلی که مرتبط با مسائل هنری است نیز به نظر میرسد ازدواج با همکار درگیریهای کمتری را برای افراد به همراه دارد. افراد نقاش، هنرمند، بازیگر و از این دست شاید اگر همسرشان نیز همکارشان باشد درگیریهای کمتری را در فضای شخصی داشته باشند.
در مراجعاتی که برای مشاوره داشتهاید مورد در ارتباط این موضوع وجود داشته؟
چندی پیش خانم و آقایی که هردو بالای ۳۰ سال سن داشتند و همکار هم بودند و به تعبیری خیلی خوب یکدیگر را میشناختند برای مشاوره ازدواج به دفتر ما آمدند. در همان بررسیهای اولیه مشخص شد که آقا ترس از صمیمیت دارد و از آنجا که یک پیوند موفق و سالم براساس صمیمیت شکل میگیرد، پای اصلی کار دچار مشکل و تناقض بود. این موضوع را به آقا یادآوری کردیم که شما برای ازدواج با این خانم و یا هر کس دیگری باید تحت مشاوره قرار بگیرید و ترس از صمیمیت را درمان کنید.
متاسفانه هر دو به این نکته مهم توجه نکرده و به استناد پیش فرضهای خود درباره شناخت از یکدیگر، ازدواج کردند که متاسفانه پیوندشان خیلی زود به طلاق منتهی شد.
با توجه به این موضوع که معتقد هستید انتخابهایی که در فضای دانشگاه یا محل کار انجام میشود به نوعی از سلامت بیشتری برخوردار است و در مقابل پس از ازدواج تنشهای بیشتر و گاه پیچیده تری را به نسبت دیگر زوجها به همراه دارند، برای افزایش سلامت این رابطه و ارتقای کیفیت زندگی این دسته از همسران که همکار نیز هستند، چه راهکارهایی را میتوان ارایه داد؟
تمرین کنند که کار را از زندگی و زندگی را از فضای کار جدا کنند، حتما و حتما مشاوره پیش از ازدواج و مشاورههای دورهای را داشته باشند تا بتوانند سلامت عاطفی روابط خانوادگی خود را حفظ کنند. در این جور روابط به طور معمول این زنان هستند که بیشترین آسیب را متحمل میشوند. ما باید یاد بگیریم که با نقشهای جدی و درست خود آشنا شویم. مرزبندیهای زندگی و کار را بشناسیم و در نهایت به جایگاه خودمان احترام بگذاریم.
دیدگاه تان را بنویسید