سرويس سياسي «فردا»؛ اصولگرايان در حال حاضر در فضاي سياسي كشور چه وضعيتي دارند؟ براي آينده كه انتخابات مجلس شوراي اسلامي به عنوان يكي از مهمترين رويدادهاي كشور مطرح است و تا حدود زيادي وزن جريانهاي مختلف در آن مشخص ميشود، چه برنامهاي تدارك ديدهاند؟ پاسخ اين دو پرسش تا حدود زيادي مجهول است. اينكه اصولگرايان توانستهاند فضاي سياسي انتخابات رياست جمهوري يازدهم را پشت سر بگذارند يا خير، مشخص نيست. گاهي خبرها و شنيدههايي از
گوشه و كنار اين جريان منتشر ميشود اما هنوز معلوم نيست كه اصولگرايان چگونه در آينده سياسي كشور حضور خواهند داشت. به هر جهت به نظر ميرسد آسيبهايي در رفتار و عملكرد اصولگرايان ديده ميشود كه آنها را بيش از پيش به حاشيه ميراند و زمينه انزواي سياسي آنان را در آينده فراهم خواهد كرد كه در ادامه به چند مورد از اين موارد ميپردازيم. 1-زمان: زمان به سرعت در حال سپري شدن است. حدود 7 ماه از انتخابات رياست جمهوري ميگذرد اما هنوز درجريان اصولگرايي شاهد فعاليت پويايي براي بازسازي اين جريان نيستيم. در اين
زمينه بسياري از اصولگرايان نيز مساله وارد شدن به انتخابات را زودهنگام ميدانند، اين درحالي است كه برخي از كارشناسان سياسي بر اين باورند كه انتخابات مجلس ميتواند موتور محرك بازسازي جريان اصولگرايي باشد. ساختار سنتي كه در جريان اصولگرايي نيز حاكم است، مويد اين مطلب است كه بايد روندي طولاني براي بازسازي اين جريان طي شود كه اين روند از صحبتهاي دو نفره و سرپايي و گذاشتن قرار و مدارهايي براي تشكيل جلسات جدي شروع مي شود و تا ايجاد جلسات چهره هاي شاخص اين جريان بايد يك پروسه بلند مدت طي شود. همين موضوع سبب تلف شدن زمان زيادي ميگردد و همين فرسايشي شدن زمان در ايجاد جلسات سبب مي شود تا بيش از هر چيز هدف اصلي تشكيل جلسه باشد تا تصميمگيري جدي براي بازسايي و بازتعريف جريان اصولگرايي. درواقع بيم آن ميرود كه اصولگرايان آنقدر در زمزمه و انتظار جلسات بمانند كه برقراري جلسات حتي بدون نتيجه در خور توجه خود به عنوان يك دستاورد جدي در اين جريان تلقي شود و تا رسيدن به انتخابات مجلس زمان بسياري هدر رود. اين درحالي است كه شنيده ميشود اصلاحطلبان به صورت هفتگي جلساتي را برگزار ميكنند و به مرور و بازبيني سياستها و
برنامههاي خود در صحنه سياسي كشور ميپردازند. 2- عدم ارائه بازتعريف از اصولگرايي: هدر رفتن زمان درواقع هدر رفتن فرصت براي باز تعريف و ايجاد يك روايت جديد از اصولگرايي است. اصولگرايان خود معترفند كه در انتخابات رياستجمهوري از نگرشي كه محمود احمدي نژاد در مورد اين جريان در جامعه ايجاد كرده بود، ضربه خوردند و كانديداي رقيب توانست از وضعيت موجود كمال استفاده را براي ريختن راي مردم در سبد خود ببرد. درواقع مردم هنوز نميدانند كه اصولگرايان چه تعريفي در زمينه مختلف اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي دارند و جناح رقيب نيز به خوبي با اين مساله آشناست و طي اخباري كه منتشر شده است، سعي دارد با يكسري پرونده سازي ها و اخبار جعلي به تخريب وجهه اصولگرايان بپردازند. از اين سو ما هنوز شاهد اقدام عملي در جهت ترميم وجهه اصولگرايان و خطكشي هاي خاص اين جريان نبودهايم. كارشناسان ترسيم چهره جديد و آينده نگر از اصولگرايي را به عنوان يكي از مشكلات اين جريان بر می شمارند و معتقدند عدم توجه به اين موضوع در آينده اصولگرايان را با مشكل مواجه خواهد ساخت. 3- وابستگي اصولگرايان به نهادهاي مختلف: شايد يكي از عواملي كه سبب شده
اصولگرايان در خواب زمستاني فرو روند پناهگاهي است كه در آن قرار دارند و جاي پاي خود را در نهادهاي مختلف استوار مي بينند. اين اعتماد به نفس كاذب در اصولگرايان تا جايي است كه بسياري از كارشناسان منتقد چنين رفتاري بيان مي كنند كه اصولگرايان زماني در مورد آينده خود در ساختار سياسي كشور احساس خطر خواهند كرد كه اکثریت خود در مجلس را از دست بدهند. 4-محوريت در اصولگرايي: محوريت در اصولگرايي از يك سو مشخص نيست و از سوي ديگر اصولگرايان در انتظار اقدام محوران اين جريان هستند. دور باطلي كه تا به امروز ادامه يافته است. اينكه جامعتين در اين زمينه محوريت است يا برخي از چهرههاي شاخص اين جريان كه جبهه پايداري هم يكي از اين چهره ها را در اختيار دارد، مشخص نيست. البته انتخابات يازدهم رياست جمهوري نشان داده كه با وجود اينكه اصولگرايان همواره از محوريت چهره هاي شاخص در اين زمينه دم زده اند اما در عمل چندان به محوريت اين چهرهها مقيد نيستند. كارشناسان در اين زمينه از ضعف تشكيلاتي اصولگرايان سخن مي گويند كه سبب مي شود، عملكرد خوبي نه در سطوح بالايي اين جريان و نه در بدنه آن شكل نگيرد و سردرگمي وجه غالب اكثر اعضاي كوچك و بزرگ
اين جريان شود. 5-رعایت نکردن قواعد بازی سیاست: یکی از اصلیترین مباحث در جامعهشناسی سیاسی انتخابات، موضوع ائتلاف است.جریانی میتواند پیروز انتخابات باشد که ائتلاف نماید و کسانی را که همرأی او هستند در طیف خود قرار دهد. هنوز در جريان اصولگرايي چند دستگي مشهود است. اصولگرايان هنوز نتوانستهاند جلسات مفيدي در اين زمينه برقرار كنند و هنوز مشخص نيست كه بتوانند پشت يك ميز براي ائتلاف بنشينند و از ائتلاف و اتحاد سخن بگويند. ائتلاف نقطه ضعفي است كه اصولگرايان درست از همين ناحيه در انتخابات يازدهم رياست جمهوري ضربه خوردند و همين مساله سبب شد تا راي نامزدهاي انتخاباتي تقسيم شود ودر كل ذهنيت مناسبي از اصولگرايان در ميان عامه افكار عمومي پديد نيايد.
ادامه دارد...
دیدگاه تان را بنویسید