سرویس سیاسی «فردا»؛ اعتدالگرايي مفهومي کلی است كه ميتواند در هر حوزهاي تعريف مشخص و مبنايي داشته باشد. به عنوان مثال در حوزه سياست خارجه برخي اعتدال را بين المللي شدن و ايجاد رابطه با جهان در ذيل سازش با مفاهيم غرب توصيف كرده اند. برخي نيز بيان داشتهاند كه اعتدالگرايي در حوزه سياست خارجي سازشكاري نيست بلكه تنش زدايي است كه البته موضوع سازش در برخي از مواقع در اين زمينه ضرورت دارد و بايد نسبت به برخي مسائل در سياست خارجي كوتاه آمد.
گروه ديگر اعتدال در سياست خارجي را ذيل شعاري كه بر سر در وزارت خارجه نقش بسته است، يعني « نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» توصيف كرده اند و بيان داشته اند كه اعتدال گرايي به معناي تلاش براي به دست آوردن فرصتها و تبديل آنها به امتياز است و نبايد اين مساله با پي گرفتن يك رفتار مشخص در محيط بين الملل همراه شود كه خود به تفريط و افراط مي انجامد. مواضع ايران در جامعه بين الملل بايد شدت و ضعف داشته باشند و رويه كلي بايد حفظ آرمان هاي انقلاب اسلامي و حفظ منابع و منافع نظام جمهوري اسلامي ايران باشد. از نظر
سياسي نيز اين مفهوم دچار چالش شده است. مشخصا بسياري از كارشناسان موضوع اعتدال را به طور سلبي تعريف ميكنند و آن را برابر با پرهيز كردن از افراط و تفريط توصيف مي كنند. در اين روند نقد دولت گذشته و برشمردن افراط گري هاي اين دولت بسيار مورد توجه قرار گرفته است و از اين باب مساله اعتدالگرايي به نوعي برابر با عدم پيگيري فعاليتهاي گذشته تعبير ميشود. تعريف سياسي از مساله اعتدال گرايي نيز در گروههاي مختلف سياسي باب شده است. اصلاح طلبان در اين روند براي ترميم وجهه گذشته خود دست به بازتعريف مباني خود زده اند و با توجه به بار معنای مثبت مساله اعتدال اين مفهوم را ذيل اصلاح طلبي تعريف می کنند و از اين نظر رقابتي جهت مصادره مفهوم اعتدال در اين جناح سياسي بوجود آمده است. در همین رابطه، «مرتضی حاجی» بهتازگی در مصاحبهای در اين زمينه ميگويد: «اصلاحطلبی در ذات خودش اعتدال دارد و ذاتاً با تندروی مخالف است.» خبرنگار در واکنش به این سخن وی مي پرسد: «شما میگویید که تندروی در ذات اصلاحطلبی نیست؛ پس کاری مثل تحصن در مجلس ششم را چطور ارزیابی میکنید؟» و حاجی پاسخ داد: من تحصن را درست نمیدانستم و با آن موافق نبودم.
منتجب نيا يكي از ديگر فعالين سياسي در اين جريان است كه چندي پيش در اين زمينه بيان داشته است كه «منظور رئيس جمهور از اعتدال همان اصلاح است». اين درحالي است كه در گذشته بسياري از رفتارهاي اين جناح سياسي تندروي صرف بوده است و هم اينك نيز شاهد هنرنمايي برخي از افراطيون اين جناح هستيم كه زمين و زمان را به هم گره مي زنند تا جناح سیاسی خود را بر حق جلوه دهند. وقایعی که چندی پیش در همدان رخ داد می تواند، نمونه جالب توجهی در زمینه این افراط گری ها باشد. البته برخي نيز سعي كردند در اين جناح سياسي اعتدال را با نظرياتي كه برخي از شخصيتهاي تاريخ انقلاب در زمينه سياسي عرضه داشتهاند، نزديك كنند. از اين جهت كوششي در اين زمينه صورت گرفت تا «مهندس مهدي بازرگان» فرد معتدلي در دنياي سياست قلمداد شود و نظريه «گام به گام » وي نيز به عنوان يك نظريه اعتدالي مطرح شود. البته اين موضوع با واكنش جناح مقابل روبرو شد كه بازرگان را سازشكار و نه يك فرد معتدل توصيف مي كردند و به ماجراي ملاقات بازرگان به همراه يكي از اعضاي شوراي سلطنت با امام (ره) اشاره مي كردند كه كوششي براي بقاي حكومت سلطنتي در ايران بود كه امام (ره) به شدت با اين
موضوع مخالفت كردند. از سوي ديگر برخي از اين بيم دارند كه دولت موتور اعتدال گرايي را براي رسيدن به دوره گذشته بخصوص دوران سازندگي روشن كرده باشد. از اين نظر اين منتقدان بيان ميكنند كه نميتوان به چنين رويه اي اعتدال گفت بلكه اين رويه پراگماتیسم و عملگرایی و ابزارگرایی بی توجهی به مبانی انقلاب اسلامی و ظرفیتها، نوعی نخبهگرایی تکنوکراتیک و توسعه اقتصادی غیرفرهنگی، یک سویه و شتابان است. تعريف اعتدال و مشي اعتدالي نيز براي برخي از منتقدين جالب توجه بوده است. برخي مانند عماد افروغ به وجه اشتراكي و عقلاني فضا اشاره مي كنند و از اين مفاهيم براي تعريف اعتدال استفاده مي كنند و مي گويند: « معتقدم این اعتدال باید بیشتر خود را در مشی و رویکرد نشان دهد تا در اشخاص، اینکه فکر کنیم جناحها و افراد مختلف را با سابقه و سبقههای متفاوت به کار بگیریم اعتدال است، سخت در اشتباه هستیم. این بازی با اعتدال است. این مشی باید در حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ تعریف شود؛ اگر قرار باشد اعتدال وارد این حوزهها شود و در عین حال، اعتدال با عقل نسبتی داشته باشد و آن عقل نیز صرفاً عقل فردی نباشد، نتیجه ای جز عقل جمعی و بهره مندی از آن
به دست نخواهد آمد.عقل جمعی نیز بستری سازگار و متناسب میخواهد تا بتواند در آن متبلور شود و متعاقباً به یک سیاست و رفتار جمعی تبدیل شود. این عقل جمعی یعنی توجه به تمام ظرفیتهای مدنی و غیر مدنی و ظرف آن نیز مشارکت است». به هر جهت مفهوم اعتدال گرايي معناي گسترده اي در جامعه سياسي و ... ما دارد و با بازي با كلمات كلي نمي توان نسبت به اقناع افكار عمومي قدام كرد. اما به هر جهت همين موضوع با توجه به رويكرد مثبتي كه در آن نهفته است مي توان طرح موضوعي براي رسيدن به جامعه ايدهآل باشد. روندي كه وجود دارد نيز تا حدود زيادي نشان دهنده تغيير برخي فضاها و جدايي از اعمال و رفتار دولت هاي 24 سال گذشته است. ای نها به شرطی است که دکتر روحانی از یاد نبرد که افرطیون فقط در یک جناح نیستند و برخی کسانی که امروز بر طبل حمایت ا دولت وی می کوبند،ید قاهره ای در افزاط و تندروی و به آشوب کشیدن کشور دارند.
دیدگاه تان را بنویسید