فارس: غرب از طریق «سیاه نمایی» و «خبیث» نشان دادن رهبران کشورهای رقیب، به دنبال رسیدن به اهداف ژئوپولتیکی خود است. به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «اسپوتنیک»، بسیاری از تحلیلگران مسائل سیاسی بر این باورند که غرب از طریق «اهریمنی» جلوه دادن رهبران سوریه، عراق، روسیه و لیبی، به دنبال نیل به اهداف ژئوپولیتیکیاش است. بنا بر این گزارش، کشورهای غربی از طریق راهبرد مطلوبشان یعنی «اهریمنی» جلوه دادن رهبران رقیب، به دنبال پیگیری و رسیدن به اهداف اقتصادی و سیاسی خودشان هستند. بنا به نظر متخصصان و تحلیلگران، «سیاه نمایی» و «اهریمنی» جلوه دادن رقبا، از ترفندها و دستاویزهای اجتماعی و سیاسی است که از زمانهای بسیار دور مورد استفاده قرار گرفته است. افراد، گروهها و حتی دولتها، با زدن برچسب «دیکتاتور»، «خودکامه»، «ظالم»، «تجاوزگر» به رقیبانشان، اغلب در پی کسب حمایت و تأیید مردم و جامعه خود برای پیشبرد اقدامات ستیزهجویانه و خصمانهشان علیه کشورهای هدف بودهاند. دولتها با سواستفاده از فضای رعب و وحشت به عنوان ترفندی مهم، از فضای و کشمکش به منظور رسیدن به اهداف اقتصادی و سیاسیشان استفاده می کنند؛ برای نمونه اهدافی چون:
دسترسی به منابع طبیعی و مناطق ژئواستراتژیک حیاتی، تخریب اقتصاد و ساختار اجتماعی سیاسی کشور رقیب، یا فقیر نگه داشتن کشور هدف از طریق وضع تحریمهای کمرشکن و ظالمانه. براساس این گزارش، کشورهای غربی از این ترفندها بارها و بارها بهره جستهاند و از رهبران کشورهای رقیب، تصویر و وجهه ای اهریمنی ایجاد نمودهاند. به صدام حسین، رهبر پیشین عراق و متحد سابق آمریکا، برچسب «خودکامه» زده شد و به صورتی غیر مستدل، وی متهم به تولید تسلیحات کشتار جمعی شد. به هنگام آماده شدن برای جنگ در عراق، آمریکا و رسانههای این کشور با هجمهای گسترده، از جنایات صدام پرده برداشتند، که برخی از آنها درست و بسیاری دیگر بی پایه و اساس بود. آمریکا و متحدانش در ناتو، در سال 2003 بر اساس دلایل واهی و دروغین به عراق حمله کردند و کنترل بخشها و مناطق نفت خیز این کشور را به دست گرفتند. اما هیچ کس به این مسئله توجهی نکرد که همین آمریکا و بریتانیا بودند که به صدام و حزب بعث در رسیدن به قدرت در عراق، در سال 1963 کمک کردند و این «حاکم خودکامه» را در طی جنگ عراق با ایران در دهه 1980، با تجهیزات پیشرفته نظامی و اطلاعاتی خود کمک رساندند. بر اساس این
گزارش، معمر قذافی «خبیث»، رهبر پیشین لیبی و روزگاری از تولیدکنندگان عمده نفت، برای مدتها از متحدان وفادار لندن و پاریس و واشنگتن بود. طبق آنچه که وکلای انگلیسی به تازگی و در ژانویه 2015، بر اساس مدارک به دست آمده از لیبی اعلام کردهاند، دولت انگلیس به منظور حمایت از قذافی، منتقدان و مخالفان وی را تهدید، تطمیع و یا بازداشت میکرده است. تحلیلگران تأکید میکنند که، بر اساس گزارشها نیکولا سارکوزی، رییسجمهور پیشین فرانسه، میلیونها دلار کمک از قذافی «دیکتاتور» دریافت کرده بود. با این حال، پس از این که غرب در سال 2011 میلادی تهاجم گستردهای را علیه حکومت قذافی در لیبی آغاز کرد، فرانسه و بریتانیا در میان اولین کشورهایی بودند که به این عملیات پیوستند و از شورشیان اسلامگرا پشتیبانی کردند. در همان زمان، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا، پس از شنیدن خبر مرگ معمر قذافی، با خوشحالی زاید الوصفی اعلام کرد: «ما آمدیم، ما شاهد و ناظر بودیم و در نهایت وی کشته شد.» تحلیلگران بر این باورند که این تغییر ناگهانی در نگاه غرب به معمر قذافی، به دلیل تصمیم رهبر این کشور در به فروش رساندن نفت لیبی با ارزی به غیر از دلار
بود، اقدامی که میتوانست تهدیدی برای نظام مالی آمریکا باشد و تأثیرات مخربی روی آن به جا بگذارد. نویسنده این گزارش همچنین در ادامه تأکید کرد: اوضاع کنونی سوریه، نمونه بارز دیگری است از سیاستهای تخریبی غرب علیه رهبران کشورهای غیر همسو. با وجود اینکه بشار اسد در سال 2014 با انتخاباتی دموکراتیک دوباره به قدرت رسیده، از زمان آغاز درگیریها در سوریه در سال 2011، غرب دائماً شعارها و مواضعش را علیه رژیم «مستبد» وی تکرار کرده است. تحلیلگران تأکید میکنند که موقعیت منحصر به فرد ژئوپلتیکی سوریه، این کشور را به کانونی بالقوه مهم برای انتقال و عرضه فراوردههای گازی از خلیج فارس تبدیل کرده است و همین امر نیز دلیل دخالتهای غرب در امور داخلی سوریه است. آنگونه که «ویلیام اِنگدال» William Engdahl ، مورخ آمریکایی و محقق مسائل اقتصادی میگوید :« گاز طبیعی به عنوان مادهای اشتعال پذیر، عامل این همه کشمکشها و درگیریهای احمقانه در منطقه است.» تحلیلگران بر این باورند تنها دلیلی که در سال 2014، اجازه نداد تا بشار اسد نیز به سرنوشت قذافی دچار شود، موضع سرسختانه روسیه و چین بود که مکرراً با قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل
علیه سوریه مخالفت کردند. به اعتقاد آنها حمایت واشنگتن از ناآرامیهای اخیر در اوکراین پاسخی به مواضع سیاسی روسیه در قبال تحولات سوریه بود و از همین روست که رسانههای جمعی غرب اخیراً بر سیاهنمایی و اهریمنی جلوه دادن «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری روسیه متمرکز شده اند. کارشناسان مسائل سیاسی همچنین تأکید دارند که ناآرامیهای اوکراین پوششی بوده برای اینکه ثروتمندان خارجی اراضی کشاورزی بسیار مرغوب در اوکراین را تصاحب کنند. در نتیجه، شرکتهای خارجی با حمایتهای مالی صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی تا کنون کنترل بیش از نیمی از 32 میلیون هکتار زمین قابل کشت در اوکراین را تصاحب کردهاند. شرکت «مونسانتو» (Monsanto) که از اصلیترین شرکتهای تولید کننده بذرهای مهندسی شده ژنتیکی در دنیاست، بیش از 140 میلیون دلار در اوکراین سرمایه گذاری کرده است. تحلیلگران معتقدند که غرب عمداً دولت جدید اوکراین را مجبور کرده تا با محدود کردن اختیاراتش، تحریمهای تأثیرگذار بر زمینداران خارجی در این کشور را لغو کند؛ اقدامی که «ویکتور یانوکوویچ» رئیس جمهوری پیشین اوکراین به شدت با آن مخالفت کرده بود. کیاف نیز در عوض موافقت کرده تا با
اجرای اقدامات ریاضت اقتصادی موافقت کند، اقدامی که این کشور را به شدت به صندوق بینالمللی پول مقروض میکند. در حقیقت، غرب سعی دارد تا با سیاهنمایی پوتین، بر تلاش خود برای تصاحب زمینهای وسیع در اوکراین سرپوش بگذارد و این اقدام را از دید عموم پنهان کند. این گزارش در پایان این طور نتیجه گیری میکند که تزویر و دورویی غرب در این نمایش ساختگی کاملاً مشخص است: غربیها چشمان خود را به روی جنایات جنگی که رژیم کنونی اوکراین مرتکب شده بستهاند و موارد شدید نقض حقوق بشر در شرق اوکراین را نادیده گرفتهاند.
دیدگاه تان را بنویسید