ناهار این ظهر جمعه با چاشنی دلتنگی برای پدر
دیروز به رسم صبحانه ۵۸ ساله دو بشقاب بر روی میز صبحانه قرار داد؛ گویی باور دارد که او رفته اما باور ندارد که دیگر صدای صبح بخیر او را نخواهد شنید.
پس از پیروزی انقلاب هم هاشمی نزدیکترین یار وهمراه امام بود و اما باز هم خبری از آرامش نبود و آنانی که منافعشان با تلاشهایهاشمی برای پیروزی انقلاب اسلامی به خطر افتاده بود، درصدد انتقام از او و انقلاب بر آمدند، چنانکه در سال ۵۸ گروه فرقان تصمیم به ترور آیتا...هاشمی گرفت که با فداکاری عفت مرعشی ناکام ماندند. آیتا...هاشمی در باره این اقدام همسرش نوشته است: «خود من شب چهارم خرداد ۱۳۵۸، يكى از اهداف تروريستى اين گروهك (فرقان) بودم كه به لطف خداوند و با فداكارى و گذشتى كه عفت، همسرم، از خود نشان داد، اقدام تيم عملياتى آنها علىرغم اصابت گلوله به بدنم، نافرجام ماند... حضور فداكارانه و به موقع عفت و تلاش شجاعانه او براى جلوگيرى از اصابت گلولههاى شليك شده به نقاط حساس بدنم، مرد مهاجم و همدستش را كه در حياط در انتظار او بود مجبور به فرار ساخت.» آیتا...هاشمی پس از انقلاب هم فرصت همراهی لازم با خانواده را نداشت اما همواره جویای شرایط آنان بود. نکته قابل تامل آنجاست که اگر مرحومهاشمی در کنار خانواده نبود اما تیر انتقام از او به خانواده اصابت میکرد و بارها فرزندان ایشان برای حرکت در مسیری که پدر به آنها توصیه کرده است مورد هجمه قرار گرفتند، اما در این شرایط بار دیگر عفت مرعشی بود که به فرزندانش دلداری میداد و آنها را به آیندهای نوید میداد که پس از تحمل سختیها حاصل خواهد شد. سیاستمدار پنهان عفت مرعشی بهواسطه مشغله زیاد همسرش تا حدودی از ناگفتهها و پشت پردههای سیاست آگاه بود اما هیچگاه ورود علنی به عرصه سیاست نداشت. او میدانست با حضور علنی او در عرصه سیاست فشار بدخواهان و مخالفان مشی اعتدال بر همسرش افزوده خواهد شد. پس تصمیم گرفت تا در پشت پرده به فعالیت بپردازد. البته تاکید داشت این فعالیتها همراستا با برنامههای همسر و در جهت نیل به اهداف انقلاب باشد. او در مقاطعی نقش پررنگی داشت، مانند برقراری ارتباط مجدد با عربستان که مرعشی درباره آن گفته بود: «بعد از جریان كشتار حجاج ایرانی در سال ۶۶، به تنهایی به عربستان سفر كردم. در این سفر، خانم ملك عبدا... میهمانی داد و یك عده را دعوت كرد و جلسه گذاشت. آنها از من خواستند كه میهمانی را بپذیرم و من هم پذیرفتم. وقتی پذیرفتم روابط برقرار شد.» او وعده داده بود که پس از انتشار کتاب خاطراتش که «پا به پای سرو» نام داشت، خاطرات پس از انقلاب خود را هم منتشر خواهد کرد که هنوز خبری از آن نیست. جمعه متفاوت از هر جمعه حالا عفت مرعشی تنها بر سر میز صبحانه خواهد نشست و با یاد خاطرات ۵۸ ساله با آیتا...هاشمی روزگار سپری خواهد کرد. گفته بود فرزندانشان روزهای جمعه مهمان سفره آنها هستند، اما جمعه دیگر متفاوت از همه جمعههای قبل است، چون جای خالی پدر آنها را آزار میدهد و باز هم مادر است که باید فداکاری کند، همانند همه سالها که برای آرامش پدر و موفقیت او سکوت کرد و غم دل با کسی نگفت. او روز جمعه به مهدی که هنوز شوک رفتن پدر در چهرهاش هویداست دلداری میدهد و به محسن یادآور میشود که باید جانشین پدر باشد. به دختران هم تاکید خواهد کرد که مسیر تعیین شده از سوی پدر را محکم طی کنند و یاسر هم این توصیه پدر را فراموش نمیکند که حواسش به وضعیت خواهران و برادرانش باشد. اما باز هم فقط عفت تنها میماند و یاد همسر!
دیدگاه تان را بنویسید