واکنش ربیعی به تحلیلهای بدبینانه درباره برنامهریزی ۲۵ ساله با چین
علی ربیعی در یادداشتی نوشت: وظیفه سیاست خارجی تسهیل همه شرایطی است که زمینه را برای توسعه همهجانبه کشور مهیا میکند.برنامه جامع ۲۵ ساله با چین در همین چارچوب دنبال شده که متاسفانه دستخوش تحلیلهای بدبینانه، سطحی، نادرست و بعضا مغرضانه شده است.
روزنام دنیای اقتصاد: ربیعی یادداشتی نوشت که بخشهایی از آن در ادامه از نظرتان میگذرد.
نگاه استراتژیک و آیندهنگر به ایران ایجاب میکند ما با هر یک از منظومهها بتوانیم در تعاملات راهبردی قرار بگیریم. نتیجه فقدان چنین نگاهی در دهههای گذشته تخلیه تدریجی ظرفیتهای تجاری ما حتی در حوزه همسایگانمان بوده است. نگاه کنید به برخی کشورهای حاشیه خلیجفارس، برخی همسایگان ما در شمال و شمال غرب کشور که در حال به خدمت گرفتن ظرفیتهایی هستند که بهطور ذاتی متعلق به ایران بوده و آنها در حال تبدیل شدن به کانونهای منطقهای مراودات و شبکههای راهبردی تجارت در جهان هستند.
نگاه کنید به جادهها و مسیرهایی که در دنیا از شرق به غرب در حال شکلگیری است. تلاشهای ضدایرانی آمریکا و منافع خاص اقتصادی کشورها، همبستهای ایجاد کرده است که به مرور با جا ماندن ما در مسیرهای اصلی بینالمللی در تبادل انرژی، کالا و دانش، مزیتهای ما رو به کاهش خواهد نهاد.
برای تامین منافع ملی درازمدت نیازمند تفاهمهای استراتژیک با منظومههای بزرگ و اتحادیههای منطقهای مختلف هستیم.
مساله برتری دادن یکی از منظومهها بر دیگری نیست، بلکه استفاده حداکثری از همه ظرفیتهایی است که هریک از منظومهها میتوانند در اختیار توسعه و امنیت ایران قرار بدهند.
در این چارچوب تقسیمبندی براساس خطوط تمایز میان غرب و شرق تنظیم نمیشود و قضاوت در افکار عمومی داخلی براساس جناح بندیهایی که هنوز خود را مکلف به برتری دادن کشورهای غربی یا کشورهای شرقی در مواجهه با هم میبینند، نمیتواند سنگ محک معتبری برای داوری پیرامون سیاست خارجی ایران از جمله قرارداد همکاری ایران و چین باشد.
وظیفه سیاست خارجی تسهیل همه شرایطی است که زمینه را برای توسعه همهجانبه کشور مهیا میکند و در سیاست خارجی دولت یازدهم و دوازدهم که بر اساس تعامل سازنده با جهان پایهگذاری شد، همواره این هدف مد نظر بوده؛ چه وقتی که سیاست خارجی ما با برجام، هدف عادیسازی روابط خارجی ایران را دنبال میکرد و چه وقتی امروز در اعلام برنامهریزی ۲۵ ساله با چین، همان هدف را با ابزارهای دیگری جستوجو میکند. مساله اصلی، روح حاکم بر این رخدادهای به ظاهر متفاوت است که از سوی منطق یکسانی پشتیبانی میشود.
برنامه جامع ۲۵ ساله با چین در همین چارچوب دنبال شده است که متاسفانه دستخوش تحلیلهای بدبینانه، سطحی، نادرست و بعضا مغرضانه شده است. مغرضانه را برای آنان به کار بردم که در رسانههای فارسیزبان وابسته به دلارهای نفتی و گروههایی غیرخیرخواه برای ایران مدام در حال دروغپردازی در این زمینه هستند. یک روز از واگذاری چابهار، یک روز قشم و کیش، یک روز فروختن آینده نفت و گاز و یک روز حضور ۵ هزار نیروی امنیتی در ایران سخن به میان میآید. هرچند این برنامه در صورت عقد تفاهمهای اولیه برای نهایی شدن در معرض افکار عمومی و مبادی عمومی تصمیمگیری قرار خواهد گرفت.
این به نفع آینده ایران است که با درک تغییرات ژئوپلیتیک اقتصادی جهان، مزیت خود را در تفاهمهای راهبردی بلندمدت با منظومهها و کشورهای مختلف جستوجو کنیم. این روشی است که منفعت ملی ایران امروز و فردا در آن است که نه تنها با کشور چین بلکه با تمامی کشورهای موثر به تفاهمهای بلندمدت دست یابیم.
دیدگاه تان را بنویسید