تاجیک: نگاه ما اصلاحطلبان معطوف به قدرت است، نه مردم
محمدرضا تاجیک شاید بیش از منتقدان اصلاحات، اصلاحطلبان را بشناسد. او به لحاظ فکری و گفتمانی از اصلاحطلبان است و به لحاظ عملی، منتقد آنچه اکنون اصلاحطلبان انجام میدهند
محمدرضا تاجیک شاید بیش از منتقدان اصلاحات، اصلاحطلبان را بشناسد. او به لحاظ فکری و گفتمانی از اصلاحطلبان است و به لحاظ عملی، منتقد آنچه اکنون اصلاحطلبان انجام میدهند. تاجیک بارها در سالهای اخیر، اصلاحطلبان را متهم کرده است که گفتمان اصلاحطلبی را به مسلخ قدرت برده و همه چیز را فدای حضور در قدرت کردهاند. او اصلاحطلبی کنونی را امری جدا از گفتمان اصلی اصلاحات دانسته بود و به مصادیق کنونی این گفتمان که جریان اصلاحات حال حاضر ایران است، اتهام دوری از گفتمان اصلی را وارد کرده بود. آنچه تاجیک بیان کرد، امر غریبی در مورد اصلاحطلبان نبود. آنها در اوج یکی از تناقضهای خود، همیشه همزمان با انتقاد از قدرت و با تعریف خود در کنار مردم و در مقابل قدرت، در عین حال از هیچ تلاشی برای دستیابی به قدرت و رسیدن به کرسی مقامات مختلف فروگذار نکردهاند. حال آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد ملت در اعترافاتی قابل توجه تأیید میکند که اصلاحطلبان معطوف به مردم نبودند و بیشتر قدرت برایشان ارزشمند بوده است و از این نظر نمیتوانند با مردم سخن بگویند.
سایت جهاننیوز مینویسد: اصلاحطلبان در پیله تنگ و تاری که به دور خود سالها تنیدهاند، گرفتار شدهاند. در لابهلای سخنان اعضای این جریان سیاسی این فضای تنگ و تاریک به خوبی دیده میشود. این جریان سیاسی از زمانی که با ایدئولوژی رادیکال پا به عرصه سیاسی کشور نهاد و با دوقطبیسازیهای کاذب و به طور هیجانی فضای سیاسی را تحت تأثیر قرار داد تا به امروز همین طرز تفکر پوسیده را با خود یدک میکشد.
تکرار ادعاهای نخنما شده از دولت اصلاحات تا اعتدال
اخیراً «آذر منصوری» که دبیر کل حزب اتحاد ملت خوانده میشود و بنا بر قانون به علت سوابق محکومیت قطعی و با حکم دادگاه محرومیت اجتماعی داشته است، در مصاحبهای با روزنامه اعتماد مطرح میکند: «بخشهای مختلف حاکمیت، نقش دولت پنهان را ایفا میکنند؛ همان دولت پنهانی که هشت سال بزرگترین رقیب دولت آقای روحانی بود و بر اقتصاد کشور هم پنجه انداخته و همین مسئله کار را برای دولت سختتر میکند.»
جالب این است که بعد از هشت سال با وجود اینکه دولت روحانی با توجه به قصور مدیریتی و اهمالکاری مشکلات متعددی برای کشور به وجود آورد و توسط نهادهای مختلف حاکمیتی به عنوان دولت حمایت شد، باز هم در یک فضای وهم آلود و توطئهمحور عنوان میشود که نگذاشتند کار کند. در دولت اصلاحات نیز بعد از هشت سال مشکلاتی که برای کشور رخ داد، اصلاحطلبان همین بهانه را مطرح کردند و این موضوع نه تنها مسئله جدیدی نیست بلکه یک بهانه دستمالیشده در این جریان سیاسی است.
نکته حائز اهمیت در سخنان منصوری این است که با وجود حمایت تمامقد اصلاحطلبان از روحانی که حتی در مصاحبه اخیر وی نیز آشکار است، باز هم اصلاحات با توجه به نگاه جامعه به دولت قبل و مشکلاتی که ایجاد کرد سعی میکند در یک حرکت متناقض خود را جدا از دولت روحانی نشان دهد.
نقد دولت برآمده از اصلاحات توسط اصلاحطلبان!
در همین رابطه منصوری عنوان میکند: «وقتی مردم به شکلی باورنکردنی با ۲۴ میلیون رأی از روحانی حمایت میکنند که برای خود آقای روحانی هم باورکردنی نبود، دیگر چه تضمینی برای یک رئیسجمهور منتخب بالاتر از این وجود داشت تا مطالبات مردم را پیگیری کند؟ این مشارکت اوج امید اجتماعی مردم بود، اما این امید به ناامیدی رسید. اولین ضربه کاری به این امید اجتماعی، ترکیب کابینه بود. وقتی رأی دوره دوم از رأی دوره اول بیشتر شد، انتظار این بود که آقای روحانی کابینه قویتری بچیند.»
جالب این است که مصاحبهکننده نیز سعی دارد همان القائات منصوری را در ذهن مخاطب جای دهد و در سؤالی که همراهی تمام با نظر منصوری است، میپرسد «چرا این اتفاق افتاد؟ آقای روحانی نخواست این کار را بکند یا نتوانست یا نگذاشتند این کار را بکند؟ نظر اصلاحطلبان برای آقای روحانی مهم نبود یا اختیار کافی در چینش کابینه نداشت؟»
منصوری نیز در این باره پاسخ میدهد: «به هر حال آقای روحانی باید یک روزی با مردم صحبت کند و توضیح دهد چه اتفاقی افتاد.».
اما محوریت این گفتگو که موضوع اصلاحطلبان و نگرش مردم به آنهاست، ماهیت تفکیکشده این جریان سیاسی از مردم را به خوبی نشان میدهد. منصوری در بخشی از این مصاحبه در پاسخ به این سؤال که چرا اصلاحطلبان با مردم صحبت نمیکنند، پاسخ میدهد که این جریان با همه شعارهای دموکراسی و آزادیخواهانهاش معطوف به قدرت است نه مردم!
نکته محوری این سخنان این است که منصوری زیرآب شعار و پروژه آبدوغخیاری «گفتوگوی ملی» اصلاحطلبان را نیز میزند، زیرا وقتی این جماعت سیاسی حتی نمیتوانند با مردم که سالها به آنها اعتماد کردند و دستکم دو دولت اصلاحطلب را روی کار آوردند، سخن بگویند و معطوف به مردم نیستند، چگونه میخواهند گفتوگوی ملی راه بیندازند؟!
وی در این باره توضیح میدهد: «نگاه معطوف به قدرت اصلاحطلبان را در چارچوبی قرار میدهد که این چارچوب مانع نزدیک شدن اصلاحطلبان به مردم میشود. امروز اصلاحطلبان هر صحبتی که از انتخابات بکنند، با واکنش منفی از سوی مردم مواجه میشوند، چون این مسیری نیست که اصلاحطلبان در شرایط موجود و با توجه به موقعیت نهاد انتخابات بتوانند با پیگیری آن به نتیجه برسند. یکی از دلایلی که پیوند با مردم برقرار نشده، این است که اصلاحطلبان دندان قدرت را نکشیدهاند.»
منصوری میگوید: «به نظر میرسد راهی که بتوان به سمت اصلاحات جامعهمحور حرکت کرد، این است که اصلاحطلبان به خوبی جامعه را بشناسند. من به عنوان یک شهروند که در قرچک زندگی میکنم و در بطن جامعه هستم و بسیاری از مناسبات خاص را ندارم، در همان انتخابات ۱۴۰۰ به دوستان گفتم آنچه در بطن جامعه میگذرد، با تصوری که شما از مردم دارید، خیلی فاصله دارد. مردم نسبت به تأثیرگذاری رأیشان در زندگی ناامید و بیتفاوت شدهاند و انتخابات برای آنها از معنا و مفهوم تهی شده است. در واقع اینکه ما میگوییم انتخابات باید معنادار باشد، این معنا به جامعه بازمیگردد و جامعه باید بپذیرد که تأثیر رأیی که میدهد، در سرنوشت امروز خودش و آیندهاش و جامعهاش اثرگذار است، چون این ارتباط قطع بود و همچنان بخشی از آن قطع است، این پیوندی که باید بین اصلاحطلبان و جامعه شکل بگیرد، شکل نگرفته و تا زمانی که اصلاحطلبان نتوانند ادبیات خود را به ادبیاتی که با جامعه نزدیک باشد، همسو کنند، نمیتوانند اثرگذار باشند.»
حالا آذر منصوری یا هر اصلاحطلب دیگری میتواند شکست دولت روحانی را به دلیل دوری آن دولت از مردم و بیاعتنایی به نظرات اصلاحطلبان بداند، اما در واقع امر، اصلاحطلبان خود نیز از مردم به دور افتادهاند و حتی میتوان درستی این گزاره را بررسی کرد که یکی از دلایل شکست دولت روحانی از قضا، تن دادن به منویات اصلاحطلبان بود.
منبع: روزنامه جوان
دیدگاه تان را بنویسید