تحلیل از چپ و راست؛
از بروکسل تا دوحه
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
مذاکره در قطر نگاه تاکتیکی یا راهبردی؟
محمد صرفی در یادداشتی برای «کیهان» نوشت: «اگرچه راهبرد جمهوری اسلامی هیچوقت ترک میز مذاکره نبوده اما آغاز مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا در قطر، پیام اشتباهی را به طرف مقابل مخابره میکند. آنها گمان خواهند کرد تصمیم تهران محصول اقدام خصمانه آنها در آژانس است و زمینه را برای حرکتهای خصمانه بعدی هموار میکند. موافقت با ادامه مذاکره با غرب بر سر احیای توافق هستهای، شاید با این تلقی صورت گرفته باشد که ما ترککننده میز مذاکرات نیستیم و پاسخی به تبلیغات آمریکا باشد که سعی میکند ایران اسلامی را مسئول و مسبب بنبست فعلی جلوه دهد و این تاکتیک روشی برای خنثیسازی این نیرنگ باشد! اما آیا از منظر راهبردی هم، چنین است؟ شک و تردید فراوانی در این خصوص وجود دارد.
دولت سیزدهم یکی از سیاستهای اصولی و کلان خود را جداسازی معیشت مردم از مذاکرات هستهای اعلام کرده است. تصمیم اخیر در سطح کلان به این سیاست اصولی ضربه میزند هرچند واقعاً دولت در سطح کلان خود قائل به این جدایی باشد. دو گروه هستند که علاقه فراوانی به پمپاژ این گزاره غلط دارند؛ «بدون احیای برجام نمیتوان مشکلات کشور و مردم را حل کرد.» گروه نخست طرف غربی- از آمریکا و تروئیکای اروپا گرفته تا حتی رژیم صهیونیستی- است که به شدت از بیاعتبار شدن این گزاره در هراس است. چرا که در این صورت، تحریم به عنوان تنها ابزار آنها برای فشار، تا حد بسیار زیادی کارایی خود را از دست داده و تیغش کند میشود. شاید این سؤال مطرح شود که این یک گزاره ذهنی و روانی است و تحریم یک واقعیت اقتصادی. چطور باور داشتن یا نداشتن به این گزاره، بر یک واقعیت عینی اثر میگذارد؟ پاسخ این سؤال طولانی است و در این مجال نمیگنجد. پیشنهاد میکنیم اگر به پاسخ این سؤال مهم علاقه دارید، کتاب «هنر تحریمها» اثر «ریچارد نفیو» که از او به عنوان معمار تحریمهای ایران یاد میشود را مطالعه کنید.(پیدیاف کتاب به صورت رایگان در فضای مجازی موجود است.) نفیو در این کتاب به شکل تفصیلی توضیح میدهد که تحریم اگرچه ابزاری اقتصادی است اما موفقیت یا شکست آن در درجه اول روانی و مربوط به جامعه تحت تهاجم است.
گروه دومی که اگر نگوییم بیش از گروه اول به جا انداختن این گزاره علاقه دارند و تمایلشان کمتر هم نیست، جریان غربگرای داخلی است. جریانی که اگرچه ظهور و نفوذ سیاسی آن در ساختار رسمی قدرت با پایان دولت پیشین، تا حد زیادی پایان یافته اما فضاسازی و عملیات روانی آن در سطح افکار عمومی همچنان ادامه دارد. آنان همچنان اصرار دارند که وانمود کنند مسیر برجام برای حل مشکلات کشور مسیر درستی بوده و هنوز هم تنها مسیر پیش روی کشور است. مسئله برای این جریان، صرفاً یک پرونده فنی و مدیریتی نیست که بتوان به راحتی از نتیجه آن عبور کرد. برجام یک پرونده نمادین و سنگ محک دو نوع تفکر است. تفکری که معتقد است میتوان به غرب اعتماد و با آن همراهی و همکاری کرد و تفکری که همراهی با غرب را نه تنها فرصت ندانسته بلکه تهدید نیز میداند.
مذاکره غیرمستقیم با آمریکا در قطر، هدیهای ناخواسته به دو گروه فوق است. اواسط خردادماه نشریه آمریکایی فارینپالیسی در مقالهای با عنوان «حماقتهای آمریکا در قبال ایران» به بررسی سیاستهای واشنگتن در تقابل با جمهوری اسلامی پرداخت و بسیاری از آنها را اشتباه و احمقانه توصیف کرد. این مقاله طولانی با یک جمعبندی قابل تامل به پایان میرسد و آن هم اینکه علت باجخواهی و زیادهطلبی آمریکا در برابر ایران آن است که هنوز هم خیلیها در واشنگتن به براندازی جمهوری اسلامی ایران امید واهی دارند و در مقطع فعلی هم برخی اعتراضات معیشتی و صنفی علت این توهم و امید واهی است. تا وقتی آمریکاییها فشار را ابزاری برای مهار، تضعیف و در نهایت براندازی در ایران میبینند، مذاکره نه تنها بینتیجه است بلکه این توهم و تلاش خصمانه را تشدید نیز میکند.»
تحریم و فهم دگرگونه ما
امیر ناظمی در سرمقاله امروز «شرق» نوشت: «همهچیز درحال پیچیدهترشدن است. کفش یا کیفی که امروز در دنیا عرضه میشود، ترکیبی پیچیده از انواع محصولات و خدماتی است که با هم ترکیب میشوند تا در آن محصول تبلور یابند. به این ترتیب، همان کفش سادهای که قدیمترها در مغازهای در راستهای از بازاری محلی به دست استادکاری محلی ساخته میشد، دیگر امکان یافتن مشتری نمییابد. مشتری حرفهای و سختپسندی که تجربه بهپاکردن کفشهای باکیفیت برندهای بزرگ را دارد، نمیتواند کاهش کیفیت کفش را بپذیرد. این همان منطقی است که درباره خودرو یا موبایل به مراتب بیشتر از کفش وجود دارد. در حقیقت پیچیدگی در اقتصاد از طریق همین تعاملات میان شرکتهای مختلف قابل مشاهده و سنجش است. برای ساخت موبایل نیاز به همکاری دهها شرکت مختلف است. بسیاری از محصولات برآمده از دهها اختراع و محصول از شرکتهایی از کشورهای مختلف است.
چرا تعامل جهانی قابل حذف نیست؟
در حقیقت با افزایش دانش و فناوری، هر انسان یا بنگاهی ظرفیت محدودی برای یادگیری همه دانشها و فناوریها مییابد؛ به این ترتیب برای ارائه یک محصول باکیفیت نیاز پیدا میکند به دسترسی به دانشها، مهارتها و فناوریهای متنوع و تخصصی. به همین دلیل است که آن کفاشی سرگذر محلی، دو راه بیشتر ندارد:
1- تولید با مقیاس بالا: باید بتواند آنقدر بزرگ شود که انواع این تخصصها را استخدام کند و از ابزارهای پیشرفته فناورانه برای تولید انبوه و با مقیاس زیاد استفاده کند. در این وضعیت، دیگر آن کفاشی سرکوچه نیست، بلکه باید تبدیل به کارخانهای عظیم شود.
2- عضویت در یک شبکه بزرگتر: راه دوم آن است که خودش را در جایی از زنجیره تولید جایابی کند؛ یعنی مثلا متمرکز شود بر تولید کفی یا متمرکز شود بر طراحی کفش یا... . در این صورت اصلیترین نیاز آن کفاشی، حضور در شبکهای از تخصصها و توانمندیهاست. اما این شبکه به ناچار جهانی است! در حقیقت تخصصیترشدن، در کنار مقایس تولید بالا، یعنی زمانی یک شبکه میتواند محصولی باکیفیت تولید کند که مقیاس تولید به قدری بزرگ باشد که کفاف تأمین مالی این همه بازیگر عضو شبکه را بدهد.
مفهوم بنگاهبایت (FirmByte)
برای تولید یک محصول پیچیده، نیاز به انبوهی از دانشها و تخصصهاست که نمیتواند در یک بنگاه جمع شود. به همین دلیل است که تخصصها در شبکههایی توزیع میشود و هر بنگاه بخشی از آن دانش را در اختیار دارد. به عبارت دیگر، ظرفیت اطلاعات و دانش هر بنگاهی محدود است و نام این محدودیت همان بنگاهبایت است. در گذشته جهانیشدن تولید محصولات بر اساس مفهوم «مقیاس اقتصادی» تعریف و فهم میشد. به این ترتیب اقتصاددانان دسترسی به مقیاس بالای تولیدی را که منجر به کاهش هزینه و شکلگیری «مزیت رقابتی» میشد، دلیل جهانیشدن شبکهها میدانستند. اما با معرفی «پیچیدگی اقتصادی» از سوی هیدالگو، چارچوب فکری خوبی برای فهم دلیل شکلگیری شبکههای جهانی به وجود آمده است. بر اساس مفهوم «پیچیدگی اقتصادی»، دلیل شکلگیری شبکههای جهانی، نیاز به دانش، تخصص و فناوریهای متنوع و عمیقی است که برای تولید یک محصول نیاز است. بر این اساس، بنگاهها بر پایه ظرفیت خود، بخشی از دانش تولید یک محصول را در خود نهادینه کرده و عمق بخشیدهاند. شرکتی که تولیدکننده صفحه نمایش روی یک موبایل است، به قدری نیاز به دانش تخصصی دارد که پس از مدتی شرکت موبایلساز دیگر نمیتواند از همکاری با او بهراحتی صرفنظر کرده و بنگاه دیگری را جایگزین آن کند. اینگونه است که شبکههای تولید جهانی شکل میگیرد؛ شبکههایی که تغییر در آنها آهسته و پرهزینه است.
تحریم بیش از تحریم
در یک نگاه سادهانگارانه، تأثیر تحریمها صرفا مساوی دانسته میشود با «قیمت گرانتر دستیابی به مواد اولیه». اما دیدگاه «پیچیدگی اقتصادی» به ما میگوید تحریم یعنی حذفشدن از شبکههای جهانی؛ تحریم یعنی حذفشدن از جهان در بلندمدت! هرچه شبکهها بزرگتر و پیچیدهتر میشوند، تعاملات نیز به همان اندازه پیچیدهتر میشود. برای خریدن یک پنیر استاندارد، کافی است پول را پرداخت کنید؛ اما برای همکاری میان دو شرکت برای تولید صفحه نمایش یک موبایل، نیاز به انبوهی از تعاملات، همکاریها، قراردادهایی خاص و حتی دفاتر مشترک است. تحریم یعنی حذف تمام این تعاملات پیچیده! به این ترتیب و با گذشت زمان، مدام ظرفیتهای ایران برای حضور در این شبکههای جهانی ضعیف و ضعیفتر میشود تا نهایتا حضور بنگاههای ایرانی در تولید محصولات جهانی به صفر میرسد. حالا این دیدگاه پیچیده را با این نگاه داخلی مقایسه کنید که دوست دارد همه چیز را بومی بسازد! تفاوت تولید موشک با خودرو دقیقا در همین پیچیدگی نهفته است. در حقیقت ما در حال اشتباهیدیدن دنیا هستیم و همین کافی است برای اینکه نه تحریم را بفهمیم و نه اینکه تحریمها دقیقا چه چیز را نشانه گرفته است.»
دلیل نگرانی غرب از شکوفایی روابط تهران- مسکو
فرزانه دانایی در سرمقاله «وطن امروز» نوشت: «سفر اخیر مقامات روسیه به تهران و امضای توافقنامههای دوجانبه برای گسترش روابط در بخشهای مختلف انرژی، کشاورزی و دارویی، رسانههای غربی را به تکاپو واداشته تا هر کدام تحلیلهای خود از شرایط جدید منطقه را ارائه دهند. مهمترین مسالهای که در شرایط فعلی توجه تحلیلگران بینالمللی را به رابطه ایران و روسیه جلب کرده است، توافقنامههای جدید فیمابین و در عین حال گسترش و توسعه کریدور شمال- جنوب توسط ۲ کشور است که میتواند بر بسیاری از تحریمهای آمریکا علیه مسکو و تهران تاثیر گذاشته و آنها را نامعتبر سازد. آمریکاییها در عین حال از این مساله نگرانی دارند که تحریمهای دولت بایدن علیه ۲ کشور در نهایت تهران و مسکو را به اندازهای به هم نزدیک سازد که بتوانند هر کدام در زمینههایی که برای عبور از تحریمها و دور زدن آنها توانایی دارند، به یکدیگر کمک کنند.
نشریه «واشنگتن فریبیکن» چندی پیش در همین باره گزارش داده بود: «در شرایطی که مذاکرات ایران و طرف آمریکایی در وین به نتیجهای نرسیده و واشنگتن حاضر نیست از مواضع خود برای پیوستن دوباره به برجام کوتاه بیاید، ۲ تانکر روسی که توسط دولت آمریکا تحریم شده بودند، نفت ایران را برای این کشور به مقاصد مختلف حمل میکردند تا به ایران برای عبور از تحریمها کمک کنند».
وبسایت 1945 اما نوشته است: با وجود اینکه در شرایط فعلی گمان میرود مذاکرات تهران- واشنگتن بر سر بازگشت آمریکا به برجام به بنبست رسیده باشد، تهران تلاش دارد از فرصت پیشآمده استفاده کرده و موضع خود در مذاکرات را تقویت کند. یکی از مواردی که میتواند به ایران در این باره کمک کند، همکاریهای مستقیم اقتصادی تهران و مسکو و گسترش روابط اقتصادی، همکاری در زمینه سرمایهگذاریهای مشترک و ایجاد زمینه لازم برای تسهیل ارتباطات مالی بین ۲ کشور است. روابط اقتصادی تهران و مسکو البته اخیرا دستخوش تغییر و تحول نشده است و روسیه در سال 20۱۹ بیش از یکونیم میلیارد دلار کالا به ایران صادر کرده است.
در همین حال همکاریهای تهران و مسکو تنها در بخش اقتصادی خلاصه نمیشود و رسانههای آمریکایی بر این باورند همکاریهای نظامی ۲ کشور نیز وارد فاز جدیدی شده است. در شرایطی که ایران عملیات نظامی روسیه در اوکراین را تایید نکرده است اما هر ۲ طرف بر این عقیده هستند که درباره مسائل منطقهای باید همکاری نزدیکتری با یکدیگر داشته باشند. بر همین اساس است که هم روسیه و هم ایران خواستار توقف عملیاتها و فعالیتهای نظامی ترکیه در سوریه شدهاند. البته به نظر میرسد با اختلافاتی که بین مسکو و تل آویو به وجود آمده است، روسیه نیز به این نتیجه رسیده است که باید مانع فعالیتهای نظامی رژیم صهیونیستی در داخل مرزهای سوریه شود و این مساله باعث ایجاد نوعی تفاهم در مسائل منطقهای مورد نظر ایران بین ۲ همسایه میشود.
یکی دیگر از مسائلی که بارها تلاش شده افکار عمومی ایران را نیز درگیر خود سازد، این فرضیه است که روسیه به دلیل توجه به منافع ملی خود مانع به نتیجه رسیدن مذاکرات وین میشود؛ با این حال نشریه «میدلایست مانیتور» در همین باره نوشته است: آزاد شدن ایران از تحریمهای اقتصادی در شرایط فعلی میتواند کمک بسیار بزرگی به روسیه برای دور زدن تحریمهای آمریکایی نیز باشد. بنابراین موفقیت مذاکرات در وین یکی از خواستههای مسکو نیز هست. فضاسازیهای اخیر نشان میدهد تنها موضوعی که آمریکاییها بشدت از آن نگران هستند، نه رابطه تجاری تهران- مسکو، بلکه تأثیری است که این رابطه تجاری میتواند بر تقویت موضع ایران در مذاکرات وین داشته باشد. زمانی که ایران ثابت کند دیگر نیازی به برداشته شدن تحریمها نداشته و میتواند امور اقتصادی خود را مدیریت کند و در عین حال کشورهای بیشتری را نیز به حلقه یاران خود در دور زدن تحریمها اضافه کند، دیگر نیاز چندانی به بازگشت آمریکا به برجام نخواهد داشت.»
دورنمای مذاکره در قطر
علی بیگدلی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «تحرکاتی که اخیرا در حوزه مذاکرات هستهای ایجاد شده و بر اساس آن دو طرف پذیرفتهاند تا دور تازه گفتوگوها را اینبار در قطر دنبال کنند، واجد ویژگیهای خاصی است که میتواند چشماندازهای تازهای را برای هر دو طرف شکل دهد. نکته مهمی که در این اتمسفر تازه نمایان شده، آن است که همزمان با این فضای تازه از یک طرف امکان نزدیک کردن دیدگاههای ایران و امریکا وجود دارد و از سوی دیگر این گفتوگوها میتواند زیربنای کاهش تنشها و نزدیکی ایران و عربستان را در سطوح منطقهای پایهریزی کند. نباید فراموش کرد، مذاکرات در قطر همزمان با نزدیک شدن سفر بایدن به عربستان برنامهریزی شده است. با توجه به اینکه بحران اوکراین در حال گسترش است و دنیا با بحران کمبود انرژی مواجه شده، امریکا مایل نیست هیچ بحران جدیدی در منطقه خاورمیانه ایجاد شود. به هر حال حضور ایران در بازار نفت میتواند بخش قابل توجهی از مشکلات انرژی در سطح جهان را مهار کند. مبتنی بر این رویکرد است که امریکاییها تصمیم گرفتهاند که به هر قیمتی مشکلشان با ایران را حل و فصل کرده و زمینه احیای برجام را فراهم سازند. سفر اخیر جوزپ بورل به تهران نیز در راستای چنین رویکردی برنامهریزی و اجرا شد تا پیام تازه امریکا به ایران منتقل شود. البته از ابتدا هم مشخص بود، پاره خط گفتوگوهای برجامی از دو راس اصلی ایران و امریکا شکل گرفته است. در واقع معادله اصلی، تفاهم میان ایران و امریکاست و در صورتی که این دو کشور بتوانند به تفاهم برسند، سایر گزارهها نیز با این موضع هماهنگ خواهند شد. (یا ناچار به هماهنگی هستند) به نظر میرسد در این بازه زمانی هم ایران و هم امریکا متوجه شدهاند که باید نسبت به خواستههای حداکثری خود، انعطاف داشته باشند تا بتوانند به توافق برسند. ضمن اینکه هر دو کشور هم به احیای برجام نیاز دارند.
ایران از دل این سند به دنبال لغو تحریمها، بازگشت به بازارهای نفتی، توسعه مناسبات ارتباطی و تجاری با جهان و حل مشکلات اقتصادی خود است و دولت بایدن نیز به برجام احتیاج دارد تا در آستانه انتخابات کنگره کارنامه خالی خود در حوزه سیاست خارجی را پربار سازد. بر این اساس به نظر میرسد بعد از توقف چند ماه در مذاکرات مسیر تازهای باز شده است که مبتنی بر آن میتوان کرانههای تفاهم احتمالی را مشاهده کرد. بنابراین، مذاکراتی که قرار است در قطر برگزار شود با دو هدف برنامهریزی شده؛ نخست اینکه خود مذاکرات به انجام برسد و زمینه احیای برجام فراهم شود. دوم اینکه پلی میان ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس (به خصوص عربستان) از این طریق ایجاد شود. اما برخی افراد و جریانات گمانههایی را پیرامون مذاکرات مستقیم میان ایران و امریکا در قطر مطرح میکنند که به نظرم این گزاره محتمل نیست. هنوز ضریب اطمینان مورد نظر ایران به دست نیامده است که بر اساس آن مذاکرهکنندگان ایرانی بخواهند روبهروی مقامات امریکایی پشت یک میز بنشینند و بر سر برجام گفتوگو کنند. این احتمال با توجه به اینکه مساله خارج شدن نام سپاه پاسداران از لیست تحریمها از دستور کار خارج شده، بسیار بعید است. در واقع امریکاییها، حرکت قابل قبولی انجام ندادهاند که مبتنی بر آن، ایران بخواهد آنها را برای گفتوگوی مستقیم به رسمیت بشناسد. البته در حوزه دیپلماسی، هیچ رخدادی، ابدی نیست و ممکن است در آینده شرایطی به وجود بیاید که باعث گفتوگوی مستقیم میان دو کشور شود.»
شام سه نفره بروکسل تاریخی میشود؟
جلال خوشچهره در سرمقاله «ابتکار» نوشت: «شاید روزی شام سه نفره «جوزف بورل»، «راب مالی» و «انریکه مورا» در بروکسل در تاریخ دیپلماسی جهان ثبت شود. این دورهمی ساده درگوشهای از یک رستوران شهری که مقر اتحادیه اروپا نیز هست، انجام شد. سه مقام کلیدی در پرونده مناقشه بر سر چگونگی احیای برجام، بدون تشریفات رسمی گردهم آمدند تا آخرین فرصت یا امکان برای روشن کردن تکلیف مذاکراتی را بررسی کنند که نتیجه آن برای همه طرفها و بلکه جامعه جهانی و منطقه خاورمیانه از اهمیت استراتژیک برخوردار است.
اهمیت شام بروکسل را باید در سفر ویژه و بلافاصله نماینده عالی اتحادیه اروپا به تهران جستوجو کرد. او و نماینده ویژه آمریکا در مذاکرات وین در حضور هماهنگ کننده مذاکرات وین این بار بخت احیای برجام را نه در مذاکرات رسمی بلکه با حضور در یک رستوران معمولی آزمودند. تنها تصویر منتشر شده از این دورهمی، عکسی است صمیمی که بیشتر توافق آنان را بر سر آنچه گفتگو کردهاند، بازتاب میدهد.
مهمتر اینکه دورهمی بروکسل همزمان با حضور «سرگئی لاوروف» وزیر امورخارجه روسیه در تهران بود. آنچه توجه ناظران را در سفر وزیر کارکشته روس در تهران جلب کرد، نه اخبار رسمی و اظهارات رسانهای او و مقامهای ایرانی در باره روابط تهران و مسکو؛ بلکه گفتگوهای پشت پرده میان طرفها و در این حال، چراغ سبز نمایندگان تهران و مسکو به تلاش اروپاییان برای بازگشت به برجام و دستیابی به توافق در آینده نزدیک بود. نکته قابل تامل در سفر وزیر کارکشته روسیه به تهران، آنهم با مشغله فراوان او در کشاکش جنگ اوکراین، نمیتوانست تنها برای اظهارات پیشتر شنیده شده درباره روابط تهران و مسکو و برنامه همکاریهای اقتصادی دو کشور در بیست سال آینده باشد. به نظر میرسد محور گفتگوهای تهران، همانی بود که رئیسان دیپلماسی ایران و روسیه در کلامی بسته بندی شده از برجام گفتند اما با آهنگ و ادبیاتی که نسبت به سه ماه اخیر متفاوت و همراه با چراغ سبز به از سرگیری گفتگوها بود.
وجه دیگر اهمیت شام بروکسل و ماموریت فوری جوزف بورل به تهران، همزمانی تحرکات دیپلماتیک دولتهای همسو با رویکرد اسرائیل به عنوان سرکرده مخالفان برجام و سیاست منزوی کردن ایران در منطقه و جامعه جهانی است. از یکسو اسرائیل بر اقدامهای خود بر مدار عصبی تهران افزوده است. از سوی دیگر «بن سلمان» ولیعهد عربستان با سفر دورهای به مصر، ترکیه و اردن، کوشش گستردهای را برای افزودن بر دامنه ائتلاف نظامی خاورمیانهای دنبال میکند. استقبال گرم از بن سلمان در قاهره، آنکارا و امان، این هشدار را نه تنها به تهران، بلکه جامعه جهانی و خاصه دولت «جو بایدن» میدهد که در صورت نبود ابتکار راهگشا برای دستیابی به توافق فوری بر سر مناقشه هستهای، سیاستهای افراطی و غیر قابل پیشبینی، جایگزین دیپلماسی و عقلانیت لازم برای یافتن راههای صلحآمیز خواهد شد.
هنوز روشن نیست که بورل در سفر به تهران چه پیامی را از شام بروکسل با خود در چمدان دارد. آیا او در این سفر هشدار آخر را از جانب طرفهای غربی و خاصه دولت امریکا بر سر توافق همراه آورده یا ابتکار تازهای است که در اجماع آمریکایی – اروپایی، همراه با توافق پنهان با روسیه – چین به دست آمده است؟ این ابتکار چه اندازه، تعدیل در مواضع حداکثری تهران و واشنگتن را برای تسهیل در توافق شامل میشود؟ آیا تهران در قبول این توافق با نگاه به تحولات اخیر منطقهای و جهانی، حاضر به پذیرش ابتکار تازه و بازگشت به میز مذاکرات خواهد بود؟ در این صورت، مخالفان برجام چه رویکردی را در دستور کار قرار خواهند داد؟ مهمتر اینکه تهران و واشنگتن برای جلب اعتماد یکدیگر، چه تغییراتی را در سیاست خارجی خود ایجاد خواهند کرد؟ علایم مقدماتی انجام این تغییرات کدام است؟
«حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه در کنفرانس مطبوعاتی مشترک خود با «سرگئی لاوروف» از استقبال تهران برای از سرگیری مذاکرات و حتی نشستن با آمریکاییها دور یک میز سخن گفت. شرط او این است که پیشنهادها برای احیای برجام در بر دارنده منافع همه طرفها باشد. نماینده روسها نیز به شروع دوباره گفتوگوها در چارچوب توافق هستهای سال ۲۰۱۵ روی خوش نشان داد. عجله «جوزف بورل» ۴۸ ساعت پس از شام بروکسل برای سفر به تهران نیز نشانی از امید او به موفقیت در این سفر است.
حال باید دید، شام سه نفره بروکسل به توافقی میانجامد که نام رستوران و دورهمی مقامهای آمریکایی – اروپایی را در کنار سفر «سرگئی لاوروف» به تهران در حافظه تاریخ ثبت کند؟ در این صورت، آیا میتوان در آینده گفت؛ سرانجام کلید دیپلماسی، در بسته اتاق توافق هستهای را گشود؟ به این ترتیب منطقه به لبه پرتگاه جنگ دوباره نزدیک شد، اما به آن پرت نشد؟
ممکن است نتیجه عکس آنچه در بالا گفته آمد، رخ دهد؛ اما بهتر آن است که همچنان به اراده طرفها برای دستیابی به توافق و پیامدهای مثبت آن امیدوار بود. تا چه پیش آید.»
دیدگاه تان را بنویسید