ناچار به تعامل با تهران
پاسخ نسبتاً شدید امریکا علیه مواضع مقاومت در عراق و سوریه سبب توقف حملات علیه مواضع این کشور در منطقه غرب آسیا نخواهد شد
ویلیام برنز، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) در مقالهای در نشریه فارین افرز به چالشهای امنیتی پیش روی امریکا در جهان پرداخته و از جمله کلید امنیت اسرائیل و منطقه خاورمیانه را تعامل با موضوع ایران دانسته است. رئیس سیا در این مقاله که ۱۰ بهمن (۳۰ ژانویه) در فارینافرز منتشر شد، با بیان اینکه زمان زیادی از چهار دهه گذشته را در خاورمیانه بوده یا صرف آن کرده است، هشدار داد که به ندرت شاهد وضعیتی «پیچیدهتر یا انفجاری تر» از امروز بوده است. او با اشاره به چالشها و دشواریهای جنگ رژیمصهیونیستی و حماس یادآور شده است به دنبال این بحران، مقاومت یمن مورد حمایت ایران نیز حمله به کشتیهای تجاری در دریای سرخ را آغاز کرد و «همچنان خطر تشدید تنش در جبهههای دیگر هم هست». برنز مدعی شده است امریکا مسئول انحصاری حل هیچ یک از مشکلات خاورمیانه نیست، اما «هیچ یک از آنها هم بدون رهبری فعال ایالاتمتحده نه تنها قابل حل که قابل مدیریت نیست.» پیش از این نیز آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا هشدار داده بود شرایط منطقه خاورمیانه از سال ۱۹۷۳ به این سو تا این حد خطرناک نبوده است.
نقشآفرینی ایران
اذعان مقام ارشد اطلاعاتی امریکا به لزوم تعامل با موضوع ایران با توجه به واقعیات غیرقابل انکار در سطح منطقه ابراز شده است. امریکا و متحدان منطقهای آن همواره تلاش کردهاند نقش و تأثیرگذاری جمهوری اسلامی ایران در تحولات و روندهای منطقه را انکار کنند. واشینگتن و شرکای آن ضمن پیشبرد سیاستهای خود در سطح غرب آسیا، تلاش مستمری برای مقابله با نفوذ ایران با ائتلافسازی و مقابله با مؤلفههای قدرت منطقهای ایران صورت دادهاند که البته در نهایت با ناکامیهای بسیاری برای آنها همراه بوده است.
این تلاشها در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق امریکا ضمن اینکه در اسناد بالادستی مانند سند «استراتژی امنیت ملی» بر آن تصریح شد، به صورت عملی با اقداماتی مانند طرح آبراهام برای عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل و در پی آن ایجاد ائتلافهای منطقهای متشکل از رژیمصهیونیستی و این کشورها مانند امارات، بحرین و مغرب و در مرحله بعد عربستانسعودی دنبال شد، با این حال اثرگذاری غیرقابل انکار ایران بر روندها و تحولات منطقهای که نمود آشکار آن به صورت حمایت از جنبشهای مقاومت در سطح منطقه از گروههای مقاومت فلسطین تا جنبش حزبالله لبنان، جنبش انصارالله یمن و حشدالشعبی عراق که غربیها آنها را گروههای نیابتی ایران مینامند، تبلور پیدا کرده، واشینگتن و شرکای منطقهای آن را با واقعیاتی غیرقابل انکار، یعنی نقش و نفوذ قطعی و بسیار تأثیرگذار ایران بر تحولات منطقهای مواجه ساخته است.
نمونه اخیر این مسئله که میتوان گفت موجب اخلال در تحقق اهداف منطقهای امریکا و رژیمصهیونیستی شده است، حمایت ایران از گروههای مقاومت فلسطینی مانند حماس و جهاد اسلامی به خصوص پس از عملیات طوفانالاقصی در هفتم اکتبر و جنگ غزه است که اکنون چهارمین ماه آن نیز در حال سپری شدن است. بعد دیگر این رویکرد، حمایتهای تأثیرگذار ایران از جنبش حزبالله در درگیریهای کنونی با رژیمصهیونیستی و نیز حمایت از مقاومت یمن در عملیات نظامی در دریای سرخ علیه کشتیهای عازم فلسطین اشغالی است.
ایران بارها اعلام کرده است حمایتهایش از حق مشروع مقاومت برای دفاع از خود و مقابله با اشغالگران و متجاوزان، همواره ادامه داشته و بارها نیز بر آن تأکید شده است، اما این به معنای دخالت در اقدامات و عملیات گروههای مقاومت نیست.
ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه تأکید کرده است: گروههای مقاومت در منطقه در تصمیمات و اقدامات خود از جمهوری اسلامی ایران دستور نمیگیرند و جمهوری اسلامی ایران در تصمیمات گروههای مقاومت برای نحوه حمایت از ملت فلسطین یا دفاع از خود و مردم کشورشان در برابر هر گونه تجاوز و اشغالگری دخالتی ندارد.
وی همچنین گفته است: تکرار اتهام بیاساس به ایران، فرافکنی و نیز توطئه کسانی است که منافع خود را در کشیدن مجدد پای امریکا به معرکهای جدید در منطقه و تحریک آن در گسترش و تشدید بحران میبینند تا از این طریق مشکلات خود را پوشش دهند.
گروههای مقاومت اسلامی در غرب آسیا از جمله در عراق و سوریه و همچنین نیروهای یمنی به دنبال حملات رژیمصهیونیستی به نوار غزه و حمایت همهجانبه واشینگتن از این رژیم، بارها به ایالاتمتحده هشدار دادهاند پایگاههای امریکا در منطقه را مورد هدف قرار خواهند داد و در عمل نیز حملات متعددی علیه این پایگاهها انجام دادهاند.
حملات مقاومت
با توجه به اینکه چهارمین ماه جنگ رژیمصهیونیستی علیه باریکه غزه نیز در حال سپری شدن است، امریکا همچنان به حمایت همهجانبه از رژیمصهیونیستی ادامه میدهد.
با آغاز جنگ غزه، جنبشهای مقاومت منطقه پایگاههای نظامی امریکا را در منطقه هدف قرار دادهاند. گروههای مقاومت در منطقه از جمله در عراق بارها اعلام کردهاند حملات آنها به پایگاههای امریکایی در عراق و سوریه در واکنش به پشتیبانیهای کلیدی واشینگتن از تلآویو صورت میگیرد.
این گروهها بارها تأکید کردهاند این حملات تا زمان تغییر سیاست امریکا و وادارکردن رژیمصهیونیستی به توقف حملات به نوارغزه و نسلکشی فلسطینیها ادامه پیدا خواهد کرد. به گفته پنتاگون، این حملات تا پیش از حمله یکشنبه هشتم بهمن (۲۸ ژانویه) کشتهای به دنبال نداشت، اما به مجروح شدن دهها نظامی امریکایی منجر شده بود.
اقدام به حمله به پایگاه امریکایی در مرز اردن و سوریه موسوم به برج ۲۲ که موجب کشتهشدن سه نظامی امریکایی شد، یکی از سنگینترین حملات سالهای اخیر علیه این کشور و نتیجه حمایت همهجانبه امریکا از رژیمصهیونیستی در جنگ غزه و چرخه ناامنی در منطقه بود. پاسخ امریکا به این حمله با انجام حملات نسبتاً شدید علیه مواضع مقاومت در عراق و سوریه انجام شد، با این حال حتی پاسخ قاطع امریکا نیز سبب توقف حملات علیه مواضع این کشور در منطقه غرب آسیا نخواهد شد.
در واقع محور مقاومت در منطقه از جنبش حزبالله در لبنان تا جنبش انصارالله در یمن و گروههای مقاومت در عراق هر یک با توجه به توانمندیها و امکانات خود به مقابله با اسرائیل و امریکا در عرصههای مختلف نظامی، اقتصادی و تجاری از شمال فلسطین اشغالی تا دریای سرخ، عراق و سوریه با هدف وادارکردن رژیمصهیونیستی و حامی اصلی آن یعنی امریکا به توقف حملات به غزه پرداختهاند.
مجموع این مسائل و ادعاهای امریکا درباره تشویق و حمایت گروههای نیابتی ایران در منطقه از جانب تهران نشان میدهد واشینگتن به رغم نادیدهگرفتنها و حتی انکار نفوذ ایران در تحولات منطقهای به ویژه امنیت غرب آسیا ناچار است برای رسیدگی به مسائل این منطقه که آشکارا در حلوفصل آنها دچار درماندگی شده است، با موضوع ایران تعامل کند.
به عبارت دیگر ایالاتمتحده در نهایت ناچار خواهد بود برای ایجاد ثبات و آرامش در منطقه، خواستهها، ملاحظات و منافع ایران را در نظر بگیرد و از اقدامات خصمانه علیه تهران و محور مقاومت دست بردارد.
منبع: روزنامه جوان
دیدگاه تان را بنویسید