سخنان رهبری در جمع دانشجویان مهم و تاریخی و جریان ساز بود
علیه جبهه تردید
اکنون وقت بیان این پرسش است که چه بر سر جبهه انقلاب آمده که رهبری باید در مقابل برخی از تریبون به دستان این جریان از فرماندهان نظامی دفاع کنند؟

رهبر انقلاب در سخنرانی جمع دانشجویی بیان کردند در یک کلمه در مقابله و مواجهه با جبهه "تردید" بیان شد؛ جبهه ای که متاسفانه بخشی از آن به دایره انقلابیون کشیده شده و چنان وسعت پیدا کرده است که دانشجویان مدعی حزب اللهی گری طرف وارد کننده شبهه ها و تردیدها در مقابل رهبر انقلاب هستند و رهبری علاوه بر آنکه مقابل تردیدها و شبهه های غرب گرایان می ایستند، امروز بخش زیادی از زمان و بیان خود را به تبیین در مقابل این جبهه تازه باز شده تلخ اختصاص می دهند. تلخ از این جهت که این مدعیان انقلابی گری باید امروز بخشی از دستگاه تبیینی انقلاب اسلامی باشند نه اینکه با شبهه ها و تردیدهای خود بین صف انقلابیون شکاف وارد کنند و بخش زیادی از انرژی جبهه انقلاب را مصروف تردیدهای خود کنند.
معنای رد بیانیه خوانی نظامیان چه بود؟
دو نمونه از تردیدهایی که در این جلسه به آن پاسخ گفته شد برای مرور شاید راهگشا باشد. مورد اول مربوط به تردید بیانیه خوانی فرماندهان نظامی و امنیتی بود که توسط یکی از نمایندگان تشکل های دانشجویی بیان شد. گرچه این شبهه در ماه رمضان مقابل رهبر انقلاب بیان شد اما قبل از این به صورت گسترده توسط جمعی از مدعیان انقلاب به دفعات عنوان شده بود و تبدیل به قولی متواتر در میان این جمع شد. افراد سرشناسی اعم از برخی نمایندگان مجلس چنین تردیدی را بیان کردند. در این میان البته آقای سعید جلیلی بدون اشاره به فرماندهان نظامی در یکی از سخنرانی هایش به صراحت گفت که به خاطر "تله جنگ" ما پاسخ طرف مقابل را ندادیم در حالی که اگر پاسخ می گفتیم اتفاق بعد روی نمی داد. این جملات کنایه به فاصله میان ترور شهید هنیه تا وعده صادق 2 ارزیابی شد که عملا مشابه چنین جملاتی مستمسک جریان های سوپرانقلابی برای حمله به نظام و فرماندهان قرار گرفت. این تردید این بار نه تنها از سوی طرف های ضد انقلاب و غربی بلکه از سوی بسیاری از مدعیان انقلابی گری به عنوان نماد ضعف نظام بیان می شد و تبدیل به شبهه ای سراسری شد تا جایی که سعید جلیلی بدون اشاره به فرماندهان نظامی به این موضوع اشاره می کند. در چنین شرایطی رهبر انقلاب به صراحت و با بیانی شفاف چنین انگاره ای را رد می کنند و متذکر می شوند که این تحلیل که اگر فلان کار را انجام می دادیم ، اتفاق بعدی نمی افتاد، درست نیست. ایشان از فرماندهان نظامی به صراحت دفاع می کنند و مبنای عملکرد آنها را محاسبه می دانند و از تعلق آنها به ارزش های انقلاب سخن می گویند.
آقای جلیلی، اکنون وقت بستن راه تردید است
اکنون وقت بیان این پرسش است که چه بر سر جبهه انقلاب آمده که رهبری باید در مقابل برخی از تریبون به دستان این جریان از فرماندهان نظامی دفاع کنند؟ حرف تاسف باری است اما متاسفانه رگه های خارجی گری در این جریان در حال پدید آمدن و در مواقعی در حال گسترش است که باید چاره ای برای آن پیدا کرد. اکنون اگر افرادی مانند سعید جلیلی خود را مطیع ولی امر می دانند وقت آن است که رسما از تحلیل اشتباه خود بازگردند، آن را تصحیح کنند تا راه برای سوپرانقلابی هایی که جلوتر از رهبری حرکت می کنند، بسته شود. اکنون زمان آزمون این افراد مدعی انقلابی گری است تا تحلیل خود را با دستگاه تحلیلی رهبری تنظیم نمایند و جلوی بسط جریان خارجی گرا را ببندند. این بزرگ ترین و مهم ترین وظیفه ای است که بر دوش آقای جلیلی و برخی مدعیان جریان انقلاب قرار گرفته است. در این صحنه روشن که بیان رهبری واضح و صریح است ولایت مدار واقعی رفتار و گفتار خود را با رهبر و ولی امر خود تنظیم می کند تا سدی مقابل جبهه تردید قرار داده شود.
از نظر رهبری، انتخابات ریاست جمهوری تمام شده است
مورد دوم که رهبری به آن اشاره کردند اظهار رضایت از رای اعتماد کل کابینه پزشکیان بود چرا که خطر بی مدیر بودن یک وزارتخانه بیشتر از نداشتن برخی ویژگی ها از جانب یک وزیر است. به تعبیری در مواجهه با یک دولت تازه کار چه بهتر که مجلس نهایت همکاری را داشته باشد تا رییس جمهور منتخب مردم با فراغ بال بیشتر کار خود را انجام دهد. این یک رویکرد مدیریتی درست از جانب رهبر انقلاب است که درباره عموم دولت ها هم صادق بوده است. مشی رهبری همکاری دولت و مجلس و متمرکز نشدن در موارد اختلافی بوده است. در این میان از ابتدای رای اعتماد به کابینه پزشکیان برخی گروه های شبه انقلابی با تمام توان این رویکرد مجلس را به انتقاد و حمله گذاشتند و با تعابیر مثل معامله یا وا دادن مقابل دولت از آن یاد کردند. اکنون اما کاملا مشخص شده که در بیان رهبری بر خلاف این مدعیان و تردیدسازان، انتخابات ریاست جمهوری تمام شده و فصل کار و خدمت رسیده است و نباید امور اجرایی کشور به تاخیر بیفتند.
این دقیقا بر خلاف منش برخی افراد دوقطبی ساز است که مجال به آرامش سیاسی در کشور نمی دهند و با تمام قوا بر شکاف ها می افزایند تا ماهی سیاسی خود را بگیرند. در این میان با شعارهای انقلابی به گونه ای رفتار می کنند که انگار نهادهای مختلف نظام همگی فریب خورده اند و در خواب هستند و فقط همین چند نفر به عنوان شاهد زنده و بیدار دیده بان انقلاب هستند. این رویکرد قطبی ساز اما به صراحت هم در موضوع وعده صادق و هم در موضوع رای اعتماد توسط رهبری زیر سوال برده شد. در این فقره هم توقع می رفت که مخاطبان این موضوع پس از بیان رهبری دستگاه فکری و تحلیلی خود را تغییر دهند و از موضع قبلی خود کوتاه بیایند. اما متاسفانه متن منتشر شده از سوی امیر حسین ثابتی چنین رویکردی نداشت و علاوه بر اینکه از سر عجله نوشته شده بود ، از منطق کافی برخوردار نبود و مخاطب انقلابی را امیدوار نمی کرد که او به اشتباه خود واقف شده و دستگاه تحلیلی خود را تغییر داده است.
به جای انگ زنی، ذهن ها را باید روشن کرد
بررسی این دو نمونه به قصد نشان دادن تردیدهایی بود که متاسفانه در جبهه انقلاب گسترش پیدا کرده و برخی طیف های به ظاهر انقلابی، ژست اپوزیسیون گرفتن را از لیدرهای خود آموخته اند و آن را در مقابل نظام خرج می کنند. این در حالی است که سخنان صریح رهبری همان گونه که تردیدهای غرب گرایان برای مذاکره مستقیم با ترامپ را پاسخ می دهد و در مقابل این شبهه ها می ایستد در مقابل فتح کردن باب دوقطبی انقلاب/ نظام هم پاسخ مستدل و منطقی دارد. اکنون اما زمان و هنگام هوشیاری چهره های شاخص جبهه انقلاب رسیده که اجازه ندهند تحلیل های انحرافی ذهن بدنه انقلابی را فرابگیرد و راه خارجی گری گشوده شود. این وظیفه هر انقلابی است که با تبیین درست ، ذهن هایی که در تردید فرو رفته اند را روشن کند. البته در این میان باید گفت که برخورد تند و رادیکال با بدنه ای که شبهه و سوال و تردید دارند، راهگشا نیست چرا که این افراد با اخلاص و ایمان به میدان آمده اند و نباید با انگ زنی دل آنها را آزرد بلکه لازم است با ادبیات نرم و منطق، اقناع صورت گیرد اما در عین حال برخی از رهبران فکری این جریان ها اگر به راه اشتباهی که می روند ادامه دهند علاوه بر اینکه از راه درست انقلاب خارج شده اند و ارشاد و نصیحت بر آنها کارگر نباشد حساب جدایی از بدنه نیروهای انقلابی دارند. چرا که مروج انحراف و تحریف هستند نه مخاطبش. هر قدر که باید در اصلاح ذهن مخاطبان تحریف کوشا بود باید در مواجهه با مروجان تحریف سخت گیر بود. در این میان رسانه های مختلف جبهه انقلاب وظیفه دارند تا راه را بر تردیدگری ها ببندند و از همه بیشتر این وظیفه بر عهده صدا و سیما است که نه تنها با هرگونه بذر تردیدافکنی مقابله کند که در مقابل تردیدگری ها راه روشنگری را شروع کند تا جبهه انقلاب از این آفت و آسیب در امان بماند.
صبح نو
دیدگاه تان را بنویسید