کیهان: تركيه و ابهام در نقش آفرينی منطقهای آن
با آغاز تحولات در جهان عرب، مقامات آنكارا از منظري «ثبات گرا» ابتدا حمايت خود را از رژيم هاي ديكتاتوري اعلام كردند، پس از مدتي از منظري «اصلاح طلبانه» از مقامات اين كشورها خواستند با مخالفان خود مدارا كنند.
رفتار تركيه و بخصوص دولت آن در ارتباط با تحولات منطقه عربي- اسلامي سؤالات و گمانه زني هاي زيادي را در ميان تحليلگران مسايل منطقه اي به وجود آورد. بعضي با استناد به هم خواني مواضع دولت هاي اوباما و اردوغان در اين تحولات، معتقدند دولت اردوغان در پازل و برنامه اي آمريكايي گرفتار شده است بعضي با استناد به مواضع ضد سوري تركيه- كه طي چند روز اخير كمي فرو نشسته است- معتقدند تركيه درصدد جلب نظر موافق آمريكا، اروپا و عربستان براي نقش آفريني در جايگاه «رهبري تحولات منطقه» است. بعضي با اشاره به اظهارات ملاطفت آميز اخير مقامات ارشد رژيم صهيونيستي نسبت به دولت تركيه معتقدند دولت آنكارا آرام- آرام به سمت غرب كشيده شده و اردوغان درصدد است، آنچه را كه غرب تاكنون از دولت او دريغ مي كرده- ورود به اتحاديه اروپا- به او بدهد. بعضي هم گفته اند عملكرد اخير تركيه و هماهنگي رفتار آن با غرب را بايد در حد «تاكتيك» مورد توجه قرار داد نه بعنوان يك استراتژي. در اين بين ملت هاي مسلمان مايلند حركت دولت تركيه را از اين منظر آخر نگاه كنند. براي تشريح رفتار تركيه و استنتاج هايي كه از آن پديد آمده است، نكاتي وجود دارد: 1- با آغاز تحولات در جهان عرب، مقامات آنكارا از منظري «ثبات گرا» ابتدا حمايت خود را از رژيم هاي ديكتاتوري اعلام كردند، پس از مدتي از منظري «اصلاح طلبانه» از مقامات اين كشورها خواستند با مخالفان خود مدارا كنند. پس از چندي تركيه بطور صريح تر از انقلابات اسلامي- عربي حمايت كرد. بعنوان مثال وقتي مصوبه شوراي امنيت سازمان ملل درباره ليبي، احتمال حمله به اين كشور اسلامي را جدي كرد، اردوغان اين اقدام را با شدت محكوم كرد ولي چند روزبعد در قالب ناتو 18 جنگنده خود را به ليبي گسيل كرد! در همين ايام مقامات تركيه سفرهايي را به بعضي از كشورهاي منطقه به قصد آشتي دادن نظام هاي در حال سقوط عربي با مخالفانشان داشتند. در عين حال رويه تركيه درباره سوريه به حمايت از مخالفان دولت بشار اسد نزديكتر بود. دولت تركيه اردوگاههايي را در شهرهاي همجوار با مرز سوريه نظير آنتاليا داير كرد و از مخالفان بشار اسد خواست به اين اردوگاه ها وارد شوند و چند روز پيش نيز تركيه در لحني غيردوستانه و غيرعادي و حتي آمرانه از بشار اسد خواست كه فرمانده نيروهاي نظامي سوريه را از مقام و شغل خود بركنار نمايد! رفتار تركيه در جريان مذاكرات دو طرف فلسطيني در قاهره نيز بر مبناي فشار بر حماس براي پذيرش اسرائيل در سرزمين هاي اشغالي 1948 استوار بود، اقدامات خاص و ويژه احمد داود اوغلو وزير خارجه تركيه كه مسئول پرونده رابطه تل آويو و قاهره نيز مي باشد، در اجلاس قاهره باعث ابهامات زيادي شد تا آنجا كه مقامات اسرائيل آن را نشانه چرخش تركيه قلمداد كردند. در اين ميان معاون نخست وزير رژيم صهيونيستي به تمجيد از نقش تركيه پرداخت و چندي بعد نتانياهو انتخاب سه باره اردوغان را با لحن و عباراتي گرم گرامي داشت. البته در اين ميان بعضي از محافل صهيونيستي از گفت وگوي محرمانه ميان نمايندگان اردوغان و نتانياهو نيز خبر دادند. 2- اما تركيه در عين اينكه يك ظرفيت بسيار خوب اسلام گرايي به حساب مي آيد به وضوح فاقد توانمندي هاي لازم براي ايفاي نقش كليدي مستقل در تحولات منطقه است. تركيه جزو اولين كشورهايي بود كه مردم آن در همان روزهاي آغازين پس از پيروزي انقلاب اسلامي به نداي حضرت امام خميني-قدس سره- پاسخ دادند و خيلي زود توانستند بر كودتاي نظاميان فايق آيند. بروز سياسي مسلمانان تركيه در اين دو دهه اخير بيانگر آن است كه يك روز «رجايي كوتان» رهبر حزب سلامت يك زمان اربكان رهبر حزب رفاه و يك روز اردوغان رهبر حزب عدالت و توسعه نماد مردم اسلام گرا به حساب آمده اند كه خود اين مسئله بيانگر آن است كه در خيزش اسلام گرايانه مردم تركيه، دولت ها و اشخاصي نظير رجايي كوتان و اردوغان موضوعيت ندارند. تركيه بخصوص در دوره 10 ساله حاكميت حزب عدالت و توسعه كه در مواجهه با غرب روشي مسالمت جويانه داشته با سرعت به سمت اسلام گرايي حركت كرده تا جايي كه همه نظرسنجي ها بيانگر آن است كه سطح مطالبات اسلام گرايانه و غرب ستيزانه مردم تركيه بسيار فراتر از حدي است كه تاكنون دولت اردوغان به آن عمل كرده است. واقعيت اين است كه مردم تركيه به دنبال اجراي شريعت اسلامي در تركيه اند در حاليكه دولت حاكم كنوني تاكنون تنها به «روكشي از اسلامگرايي» اكتفا كرده است مردم تركيه به هيچ وجه مواضع دولت اردوغان در ارتباط با آمريكا و رژيم صهيونيستي را نمي پسندند و تداوم اين رابطه را نوعي اهمال كاري به حساب مي آورند. 3- تركيه به دليل آسيايي- اروپايي بودن و به دليل برخورداري از سطحي از پيشرفت اقتصادي و برخورداري از سطحي از مردم سالاري از بسياري از كشورهاي مسلمان ديگر جلوتر است ولي با اين وجود براي ايفاي نقش رهبري جهان اسلام از موقعيت لازم محروم است. دين طي سالهاي 1302 كه آتاتورك سركار آمد تا همين دهه اخير بشدت در اين كشور سركوب شده، خط عربي از بين رفته، مراكز فقهي از ميان رفته اند، ميراث مسلمانان در اين كشور به تاراج رفته تا جايي كه از نظر مذهبي اسلامبول - مركز اسلام گرايان تركيه- به قاهره وابسته شده است. امروزه قم، قاهره و مدينه بعنوان كانون فقهي مذاهب اسلامي شناخته مي شوند و در اين چرخه تركيه جايگاهي ندارد. خاطره تلخ مردم عرب از دوران امپراتوري عثماني نيز به ايفاي نقش مذهبي تركيه رضايت نمي دهد و به همين دليل هر نوع تحرك سياسي و مذهبي تركيه اگر در ائتلاف با ساير مسلمانان نباشد با شكست مواجه مي شود با اين وصف بسياري از تحليلگران سياسي از جمله تحليل گران تركيه با شروع تحولات عربي معتقد بودند ايران، مصر و تركيه با هم مي توانند سرنوشت بسياري از تحولات را رقم بزنند و هيچ تحليلگري براي تركيه جايگاه مستقلي قايل نبود. 4- بسيار بعيد است مقامات تركيه آنقدر ساده لوح باشند كه تصور كنند با موافقت آمريكا و عربستان مي توانند تعيين كننده معادله اي در منطقه باشند از اين رو استنتاج آن دسته از تحليلگراني كه با نگاه به رفتار ضد سوري و تبليغات ضد ايراني كه در چند رسانه تركيه مشاهده شده، معتقدند آنكارا به تجديدنظر روي آورده است، چندان دقيق بنظر نمي رسد. رهبران تركيه در سطح جهان اسلام بعنوان الگوي رهبري شناخته نشده اند و اساساً گل و اردوغان كه بعنوان رهبران حزبي و از طريق سيستم انتخاباتي به قدرت رسيده اند و در موقعيت «كاريزما» - رهبري معنوي تحول ساز- قرار ندارند. انتخاب حزب اردوغان طي سه دوره متوالي در واقع انتخابي در برابر جريان سكولاريزم بوده و پيام آن «اسلام خواهي مردم تركيه» است و طبعاً رهبران حزب عدالت و توسعه نمي توانند از روند اسلام گرايي در منطقه فاصله بگيرند و كماكان از حمايت مردم مسلمان برخوردار باشند. 5- فاصله گرفتن از اسلام گرايي و ايفاي نقش در پازلي كه مردم آن را متعلق به آمريكا مي دانند و نيز ادامه نقش ضد سوري آنكارا، تركيه را با دو چالش پرقدرت داخلي و منطقه اي مواجه مي گرداند. تركيه از نظر داخلي به سه طايفه بزرگ تقسيم مي شود؛ ترك هاي حنفي كه در مناطق شمالي و اروپايي تركيه سكونت دارند و حدود 50 درصد جمعيت اين كشور را تشكيل مي دهند و دولت اردوغان عمدتاً از دل اين جمعيت به وجود آمده، 20 درصد جمعيت تركيه را كردهاي شافعي تشكيل داده اند كه در استانهاي همجوار با دو كشور سوريه و ايران سكونت دارند، 27 درصد جمعيت تركيه را ترك هاي شيعه تشكيل داده و جمعيت آنها - كه علوي خوانده شده اند- از 23 ميليون نفر هم فراتر مي رود. علوي هاي تركيه خواهان نزديك تر شدن رابطه تركيه با ايران و سوريه اند و كردها از اختلافات دولت آنكارا و بغداد كه چاشني اصلي آن مقابله خشن دولت و ارتش تركيه با كردهاست، ناراحتند. در عرصه منطقه اي اگر تركيه رويه خود را اصلاح نكند با مخالفت جدي ايران، عراق و سوريه مواجه مي شود و اين مسئله راه حركت تركيه در منطقه را سد مي نمايد اين در حالي است كه تركيه بشدت وابسته به همكاري هاي منطقه اي مي باشد. 6- نكته آخر اين است كه مهمترين دشمن روابط صميمي ميان تركيه و منطقه و بخصوص روابط فعال تهران- آنكارا غرب و رژيم صهيونيستي است و از اين رو در كنار بروز بعضي از رفتارهاي غيرمنطقي در دولت تركيه، غرب با برجسته سازي بعضي از عبارات و سپس تمركز شديد روي آن ها تلاش مي كند تا تركيه را كه داراي ظرفيت مناسبي براي كمك به مسلمانان است به نقطه مقابل مسلمانان و عليه خيزش ديني آنان كشيده و جهان اسلام را تضعيف كند. وقتي غرب به نقش آفريني تركيه كمك مي كند در واقع از يك سو اعتراف جدي خود را نسبت به اسلام گرا بودن تحولات منطقه بروز مي دهد و از سوي ديگر از يك طرح توطئه آميز پرده برمي دارد كه اميدوار است دولت تركيه آن را دريافته باشند.
دیدگاه تان را بنویسید