مسعود رایگان: دانشجویان باید از فرهنگسرا شروع کنند
اين روزها در ايران انگار تئاتر به حال خود رها شده و هيچ گوش شنوايي هم نيست، چون بارها صحبت هم كردهايم، اما همچنان همين وضعيت هست و امروز ميبينيم كه ١١٠ تئاتر در هر ماه اجرا ميشود و اين در حالي است كه در تئاترهاي بزرگ دنيا مانند برادوي هم اين ارقام اتفاق نميافتد.
روزنامه شرق: مسعود رایگان این روزها مشغول تمرین نمایش «لازاريلو» است. این نمایشنامه اسپانيايي به رابطه بين لازارلوي ١٠ ساله و اربابان مختلف او ميپردازد. مکان اين نمايشنامه در اسپانياست و زمان آن قرن ۱۵ ميلادي است و با توجه به اينکه رابطه برده و ارباب در آن به نحوههاي مختلف بازسازي ميشود، يادآور رمانهاي مهمي مانند «دنکيشوت» و «ژاک قضا قدري و اربابش» در ادبيات اسپانياست و با تنوع فضاها و شخصيتها بهخوبي دين خود را نسبت به آنها ادا ميکند. در اين نمايش باني پال شومان، سميه برجي، كامبيز اميني، فروغ قجابگلو و نوشين اعتماد بازي ميكنند.
مسعود رایگان کارگردان این نمایش در خصوص شرایط اجرای نمایش ها و تعدد اجراها در تهران گفت: در تمام دنيا، وزارت فرهنگ و بخش فرهنگي شهرداريها در توليد و مديريت تئاتر نقش اصلي را برعهده دارند، اما اين روزها در ايران انگار تئاتر به حال خود رها شده و هيچ گوش شنوايي هم نيست، چون بارها صحبت هم كردهايم، اما همچنان همين وضعيت هست و امروز ميبينيم كه ١١٠ تئاتر در هر ماه اجرا ميشود و اين در حالي است كه در تئاترهاي بزرگ دنيا مانند برادوي هم اين ارقام اتفاق نميافتد. بايد كه ضابطه و استانداردي باشد و الان معلوم نيست اين استانداردها كجاست كه ما فاقد آن شدهايم و نميدانم چطور است كه آتشنشاني و بهداشت به اين تالارها مجوز كار ميدهند كه حتي براي انجام تمرين هم مناسب نيستند و با ديدن آنها اولين چيزي كه به ذهنم متبادر ميشود، اين است كه راه فرارم كجاست؟ اگر اتفاقي بيفتد چه كسي پاسخگو است؟ آيا اصلا پاسخگويي هم هست؟ نميخواهم نفوس بد بزنم اما وقتي مجوز ميدهيم بايد همه جوانب را در نظر بگيريم.
هر دو سال يكبار طبق آمار خودشان، هفت هزار نفر فارغالتحصيل و دانشجوي هنر محلي از اعراب ندارد؟ نميشود با هر بالاخانهاي اين جوانها را سرگرم كنيد و اسمش را هم بگذاريد اشتغالزايي. سرراستتر بايد بگوييم استادان اين همه دانشجو را از كجا ميآوريم؟ بازار كار آنها را چگونه ميبينيم؟ هر بالاخانه كه نميتواند تبديل به يك مؤسسه فرهنگي و تئاتري شود.
الان معلوم نيست كه نشنالتئاتر (تئاتر ملي) ما کجاست؟ فكر كنيد الان ميهمانهاي خارجي به تهران ميآيند و ميخواهيم آنها را به ديدن تئاتر ملي ببريم، بايد كجا ببريم؟ الان تئاتر انيستيتويي ما معلوم نيست؟ بايد افراد متخصص و سوپرحرفهاي در اين تئاتر فعال باشند. نميشود دانشجوي تازه از راه رسيده هم در تئاتر شهر كار كند. او بايد از فرهنگسراها و تئاتر مولوي شروع كند تا به تئاتر شهر برسد. من منكر او نيستم اما دانشجو بايد از جايگاه خودش شروع كند و با گذر از سلسلهمراتب به تئاتر حرفهاي برسد. نميشود از پله اول به پله آخر پا گذاشت. در هيچ جاي دنيا چنين نيست.
دیدگاه تان را بنویسید