سرویس فرهنگی فردا: سارا اسکندری در سالهای اخیر یکی از ستارههای گریم به ویژه در تئاتر است. او که در خانوادهای هنرمند پرورش یافته است مثل خواهران دیگرش ستاره و لاله و برادرانش، علاوه بر پدر که عاشق ادبیات بوده است. تحت تاثیر عمویش عبدالحسین اسکندری بود و خیلی زود به سمت عشقش گریم کشیده شد که مه ماجراهایش را در این مصاحبه به نقل از مجله دیده بان میخوانید.
با این چهره مطرح در مورد "الیور توئیست" کاری که همگی با ان میدرخشند و سارا اسکندری هم با طراحی گریم زیبا و کار سنگین فوق العاده اش صحبت خواهیم کرد.
*ورودتان به زمینه گریم چگونه بود؟ آیا با علاقه مندی به رشته دیگری وارد شدید یا از اول فقط برای رشته گریم به این عرصه ورود کردید؟
دقیقا، فقط و فقط برای گریم. به هر صورت گریم جزو علاقه مندیهایی بود که از دوران نوجوانی در من به وجود آمد.
*آیا در ان زمان ستاره و لاله را هم گریم میکردید؟
بله، گریم آنها بعدهها اتفاق افتاد. از ابتدا به خاطر اینکه عمویم آقای عبدالحسین اسکندری در رشتههای هنری بودند خیلی از فضا دور نبودم. خیلی از فضا دور نبودم. ولی راستش پدرم در آن زمان با وجود اینکه عمویم هم در این فضای هنری مشغول بودند خیلی مخالف فعالیت من در این رشته بودند و نگاهشان نسبت به گریم خیلی خوب نبود. ولی من همچنان دوست داشتم و پافشاری می کردم.
*فکر کنم که پدر به شعر و نویسندگی خیلی علاقهمند بودند. با توجه به دوستانی که داشتند، جناب شاملو و ...
بله. آقای شاملو، آقای دولت آبادی و آقای کریمی حکاک در زمینه ادبیات از دوستان صمیمی پدرم بودند. در زمینه هنر و بازیگری هم زنده یاد رضا کرم رضایی عزیز که من الان بودن در تئاترم را مدیون ایشان هستم. ایشان من را به آقای جلال معیریان معرفی کردند.
*تا قبل از آن کاری انجام داده بودید؟
خیر. اما در دبیرستان شیطنتهایی میکردم. مخصوصا وقتهایی که دوست نداشتم به مدرسه بروم. مثلا یادم است برای غیبتم به مدرسه گفته بودم که تصادف کردم و خیلی جدی این ماجرای تصادف را که انگار در ان صورتم هم کبود شده را پیاده کردم. اول در رابطه با کبودی و رنگهایش تحقیق کردم و با لوازم آرایشی مادرم وارد عمل شدم. دقت کردم تمامی مواردی که مصرف میکنم مات باشد و اکلیل نداشته باشد و ابتدا تازگی کبودی را پیاده کردم و رفته رفته تغییر رنگ دادم و طی ۸ الی ۹ روز به زردی کبودی رساندم.
با همین کارها و شیطنتها انقدر پافشاری کردم که آقای کرم رضایی به پدرم گفتند که اجازه بده چیزی که سارا دوست دارد اتفاق بیافتد و افتاد. در ان زمان که در سال ۷۱ بود اولین کلاسهای رسمی آزاد سینمایی توسط آقای جلال معیریان تشکیل شد که من جزو اولین هنرجویان بودم.
*چه زمانی اولین بار یکی از ستارههای دنیای تئاتر را گریم کردید؟ و چه زمانی اسمتان در بروشور به عنوان گریمورد آمد؟
یادم نیست که مربوط به چه کاری بود. اما یادم هست یک سال بعد از ورودم به کارهای جدی که در کنار خانم مهین انجام میدادم اتفاق افتاد. اما اولین کاری که خودم طراحی آن را انجام دادم مربوط به سال ۷۷ بود. تئاتر "تبار خون" به کارگردانی آقای آتیلا پسیانی. یادم هست که من کاملا با انجام این کار مخالفت میکردم و میخواستم که به اصطلاح فرار کنم. در آن کار آقای پسیانی علاوه بر کارگردانی، بازی هم میکردند و نقش مقابلشان هم خانم فاطمه تقوی بود. بعد از اینکه کارها را طراحی کردم و با خانم مهین طرحها را چک کردم. به خوبی به یاد دارم زمانی که داشتم کار میکردم، چون میدانستم که آقای پسیانی خیلی به گریم اشراف دارند و خیلی آدم جدیای هم هستند از پیشانی و جز جزء صورتم از شدت استرس عرق میریخت و دستان میلرزید و اصلا هم نیم توانستم جلوی خودم را بگیرم. با همان استرس داشتم کار میکردم که آتیلا جان گفتند خیلی سخت نگیرا... همه چیز اوکیه... و همان دو جمله ترس من را کنترل کرد.
*یک مقدار در رابطه با الیور توئیست توضیح دهید؟ فقط طراحی گریم با شما بود یا در طراحی لباس هم حضور داشتید؟
طراحی لباس و آکسسوار این کار بر عهده خانم شیما میر حمیدی از هکاران و دوستان من است. با توجه به همکاریهایی که در تئاتر با هم داشتیم توانستیم سلیقه همدیگر را پیدا کنیم و به اصطلاح حرف همدیگر را به خوبی بخوانیم. زمانی که برای کار اولیور توئیست به من پیشنهاد همکاری دادند قاعدتا اولین سوالم این بود که طراح لباس چه کسی است؟ و وقتی متوجه شدم که در این کار هم با خانم میر حمیدی همکاری دارم خوشحال شدم. میدانستم که به خوبی میتوانیم به ایده مشترکی برسیم و کار خوبی رقم میخورد.
*زمانی که این کار را پذیرفتید آیا رجوعی به فیلمهایی که ساخته شده داشتید؟ در مورد تاریخ آن دوران مطالعهای داشتید؟ اصلا کتاب الیور توئیست را خواندید؟
الیور توئیست چارلز دیکنز برای همه ما نوستالوژی دارد و برای من هم قاعدتا همین طور است. این کتاب را پدرم داشت و من در سن ۱۳ سالگی خوانده بودم. در دوره ما هم فیلم این رمان بارها و بارها در تلویزیون مان پخش شده بود. مدلهای مختلفی که از این رمان استفاده شده بود. برای من جذابیت خاصی داشت. البته این اثر را ند سال پیش هم به یک صورت دیگری کار کرده بودیم. در آن کار قرار بود که فضا مدرن باشد و کلا فضا با این کار متفاوت بود. این بار موضوعی که بیشتر برای من جذاب بود و تشویقم کرد که این کار را انجام دهم نمایش آن به صورت اپرا بود و اینکه قرار بود موزیکال باشد.
*در مورد طراحی گریم نوید محمد زاده ومهناز افشار برایمان توضیح بده. کلا بازیگرها زیر دست گریمور چطورند؟
سوالهای سخت نکنید. من الان نمیتوانم توضیح بدهم. به دور از شوخی همه بچهها خوش اخلاق هستند وهر کسی در زندگی روحیات خاص خودش را دارد. من قبول دارم که این پروژه پروزه سنگینی است نه فقط در ارتباط با گریم، بلکه در همه زمینههای دیگر. ما در یک بک استیج حدود ۲۰۰ نفر جمع هستیم و همه دارند با عشق زیادی برای این کار تلاش میکنند.
*تا حالا شده گریم بازیگری که ناراضی باشد را تغییر دهید؟
بله، صد در صد. پیش آمده که یک سری دلخوریهایی اتفاق بیافتد. اما در چنین کارهایی که مربوط به یک زمان و مکان خاصی میشوند، باید یک استایل مو و لباس خاصی داشته باشی. وقتی شما یک لباس خاصی مربوط به لندن قدیم به تن میکنی باید ریش و سبیل و مو با آن هماهنگی داشته باشند، قاعدتا شاید هر بازیگری راحت نباشد. اما بچههای ما خیلی حرفهای برخورد کردند.
دیدگاه تان را بنویسید