چطور «سائب» مختارنامه مأمور امنیتی شد؟
حمیدرضا عطایی بازیگری است که اولین بار با سریال «مختارنامه» به کارگردانی داوود میرباقری و در نقش مهمی مانند شخصیت «سائببن مالک» در تلویزیون دیده و از آن پس نامش با این شخصیت در ذهن مخاطب ماندگار شد. او این شبها با مجموعه «ترور خاموش» به کارگردانی احمد معظمی، حضوری موفق روی آنتن شبکه یک داشته است.
روزنامه خراسان: حمیدرضا عطایی بازیگری است که اولین بار با سریال «مختارنامه» به کارگردانی داوود میرباقری و در نقش مهمی مانند شخصیت «سائببن مالک» در تلویزیون دیده و از آن پس نامش با این شخصیت در ذهن مخاطب ماندگار شد. او این شبها با مجموعه «ترور خاموش» به کارگردانی احمد معظمی، حضوری موفق روی آنتن شبکه یک داشته است. در آستانه پایان سریال با این بازیگر که نقش یکی از مأموران امنیتی به نام «مرتضی» را در این مجموعه ایفا میکند گفتگو کردهایم.
بعد از مدتی دوری از تلویزیون، وقتی فیلم نامه «ترور خاموش» را خواندید، چه چیزی باعث شد بازی در این سریال را بپذیرید؟ من فیلم نامهها را نگاه میکنم و میبینم اگر مفاهیمی مرتبط با قهرمان در دلش گنجانده شده و جای کار داشته باشد که آن را بسازم، روی آن فکر و کار میکنم. «ترور خاموش» این خاصیت را داشت که در واقع من بتوانم این قهرمان را در دل فضای نیروهای امنیتی پیدا کنم. این گونه سینما مورد علاقه من است، سینما که میگویم به مفهوم هر سه مدیوم تئاتر و تلویزیون و سینماست. این ژانر در سینما نمیتوانم بگویم نیست، اما کم رنگ شده، من به عنوان بازیگر تلاشم را میکنم که این ژانر دوباره احیا شود. شخصیت «مرتضی» بر اساس یک مأمور امنیتی واقعی شکل گرفته است؟ کلیت داستان بر اساس پروندهای است که تا به حال رسانهای نشده، اما اگر خیلی بخواهیم دقیق شویم که مثلا «مرتضی» بر اساس فلان شخصیتی که در فضای امنیتی هست کار شده، این طور نیست. نمونههایش هست و مشاور ما آقای مرتضی اصفهانی در بخش تخصصی کار، اطلاعات خیلی خوبی به ما میرساندند، اما این که بخواهیم دنبال یک اسم یا شخصیت خاص بگردیم خیر. پس نمیتوان گفت مثلا فلان ویژگی «مرتضی»، مدل صحبت کردن یا رفتارش بر اساس شخصیت فلان مامور امنیتی است؟ نه من خودم نقشهایم را بر اساس پایه اصلی و مغز داستان طراحی میکنم. منظورتان از طراحی چیست؟ مثلا چه ویژگیهایی را دوست داشتید با توجه به فضای داستان و کاراکتر به او اضافه کنید؟ احساساتی در این کاراکتر هست که من آن احساسات وجودی را از جمله وطنپرستی یا این که حس میکند در قبال جامعه خودش مسئول است و باید برای جامعه کاری کند و به سبب شغلی که دارد از آدمها مراقبت کند، از دل فیلم نامه پیدا و آنها را بازی میکنم و بعد بر اساس این طراحیهای درونی، شکل بیرونی به آن میدهم. برایتان پیش آمد که درخصوص نقش «مرتضی» از نزدیک با ماموران امنیتی ملاقات کنید؟ آقای مرتضی اصفهانی ما را راهنمایی میکردند، من هر سوالی که داشتم با ایشان مطرح میکردم و دایما پلان به پلان با وی هماهنگ بودیم و پیش میرفتیم. در بخش تخصصی کار که باید اطلاعاتی به دست میآوردیم از ایشان کمک میگرفتیم. چون در سریال «آسمان من» نقش یک مامور امنیت پرواز را داشتید، نگران نبودید که نقش شخصیت یک مامور امنیتی در «ترور خاموش» باعث بشود تکراری شوید؟ اصلا. در سریال «آسمان من»، «امین» یک گارد امنیت پرواز بود که قهرمان بود. من در فیلم نامه میگردم، اگر رگ و ریشههایی از قهرمان را داشته باشد من را جذب میکند. «آسمان من» این را داشت و ماموران هواپیما را وطن خود میدانستند. حالا این قهرمان آمده در سازمان امنیت اطلاعات فعالیت میکند، چه بسا فردا ژورنالیست شود یا به شغل دیگری بپردازد، اما این المانها و نشانهها را داشته باشد، کنشمند و فعال باشد و بتواند تصمیم بگیرد. اگر به شخصیت «مرتضی» در «ترور خاموش» نگاه کنید کاملا متفاوت با «امین» است. قهرمان است، اما شخصیت عوض شده و دیگر کلیشهای نیست. گفته بودید تصویر درستی از ماموران امنیتی نشان داده نشده، برای نمایش این تصویر درست باید چه کرد؟ این نیازمند تصمیمی از جانب مدیران است که این گونه ژانر را احیا کند و ادای دینی باشد به سازمانهایی که به سبب ذات شغلشان نباید دیده شوند، اما هستند و مراقبت میکنند و این احساس امنیت باید به مردم تزریق شود. اتفاق خوبی که الان افتاده تصمیمی است که مدیران سازمان گرفتند. مدتها بود از جنس «ترور خاموش» کاری ندیده بودیم و خیلی کم و به ندرت با زاویه دیدهای دیگری. وقتی تصمیم گرفته میشود، حمایتهای مالی انجام و تزریق میشود، هرچقدر که بها بدهیم و هزینه کنیم کیفیت کار بالاتر میرود. از همه زوایا نگاه کنید، نمیشود گفت فقط بازیگری، نه کارگردانی؛ بازیگری، طراحی صحنه و گریم، سفرهای خارج و داخل، همه عوامل بر یکدیگر تاثیر میگذارند. از «ترور خاموش» که بگذریم، چطور شد داوود میرباقری برای نقش «سائب» مختارنامه شما را انتخاب کرد؟ این سوال را باید آقای میرباقری جواب بدهند. ۱۵ سال است که از آن فضا دور شدهام، اما چیزی که خاطرم هست اشتیاقی بود که ایشان در وجود من دید، چون فوقالعاده انسان باهوشی است و این اشتیاق را دید. نقش من در «مختارنامه» در ۱۶ سکانس خلاصه شده بود و در همان قسمتهای ۱۱ یا ۱۲ تمام میشد، اما این اشتیاق باعث شد که ایشان در بین کار برای شخصیت «سائب بن مالک» نوشتند و نوشتند تا به سرانجام رسید. صحنه شهادت بازی کردن برای هر بازیگری مایه افتخار است، هم از مقوله بازیگری و هم از نظر معنوی. چرا بعد از «مختارنامه» کم رنگ شدید؟ بازیگران یا باید انتخاب بکنند یا انتخاب بشوند. من انتخاب کردم، پایش هم ایستادم و مسئولیتش را پذیرفتم. من نقشهایم را انتخاب میکنم، بعد دیگر برایش جان و دل میگذارم و واقعا با نقش زندگی میکنم. به علاوه باید ببینیم در این ژانر که مورد علاقه من هست چه تعداد در سینما و تلویزیون ما بوده؟ آنقدرها زیاد نبوده. اگر حمید عطایی پس از «مختارنامه» در کار تاریخی - مذهبی دیده میشد که آنقدر که باید و شاید خوب نبود، همان رزومه من هم خراب نمیشد؟ کار ما این است دیگر، یا باید عشق و هنرت را انتخاب کنی یا بروی سمت پول. باید صبور باشی، انتخاب کنی، فاصله بگیری، پر بشوی، بخوانی، تحقیق کنی و بعد بتوانی نقش تازهای را کار کنی. برای بازی در سریال «سلمان فارسی» به شما پیشنهاد شده؟ آقای میرباقری همیشه لطف داشتند، بله صحبتهایی شده، اما هنوز فعلا چیزی مشخص نیست.
دیدگاه تان را بنویسید