آمار خودکشی در ایران نگرانکننده است؟
آمار رسمی منتشر شده در نیروی انتظامی نشان میدهد؛ در فاصله سالهای 1395 تا 1399؛ هر سال بهطور متوسط 4 هزار و 183 نفر در ایران به دلیل خودکشی جانشان را از دست دادهاند. با این حساب نرخ مرگ و میر ناشی از خودکشی 5/1 مورد به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت است.
شنبه ۱۰ تیرماه جاری در فضای مجازی خبری تکاندهنده وایرال شد مبنی بر اینکه در شهرستان دورود استان لرستان مادری به همراه سه فرزندش به دلیل مشکلاتی که داشته دست به خودکشی زده است.
پیگیریها از بستگان و یکی از شاهدان عینی صحنه نشان میدهد؛ مادر خانواده به خاطر «اختلافات خانوادگی و مشکلات اقتصادی» دست به این اقدام غمانگیز زده است. حسن، حسین و فاطمه فرزندان خردسال خانواده پس از این اقدام جان باختند، اما مادر خانواده به بیمارستان «هفتتیر» منتقل و در بخش مراقبتهای ویژه بستری شده است. پس از این حادثه تلخ با دستور بازپرس پرونده اجساد قربانیان به پزشکی قانونی منتقل میشود تا بعد از معاینات و آزمایشهای لازم نوع داروی مصرفی منجر به مرگ مشخص شود، اما تاکنون خبری مبنی بر جزییات پرونده ارایه نشده است.
«حمید فرزادی»، روانشناس بالینی در مورد وضعیت روحی و روانی این زن که حالا زنده مانده ولی سه فرزندش را از دست داده میگوید: «این مادر ابتدا باید مورد معاینه دقیق روانشناسی و روانپزشکی قرار گیرد تا بتوان در خصوص آسیبشناسی و علتشناسی خودکشی او اظهارنظر کرد.
در مورد رفتار خودکشی او نیز نمیتوان پیشداوری کرد مگر اینکه مورد مصاحبه روانپزشکی و مصاحبه روانشناسی بالینی قرار بگیرد، اما در حال حاضر این مادر بسیار مرحله سختی را میگذراند و حتی در معرض خطر است و پس از اینکه از شوک خارج شود، احتمال دارد دوباره به رفتار خودکشی آن هم به شکلهای مختلف اقدام کند.
معمولا افرادی که سابقه افکار یا اقدام خودکشی دارند اگر اقدامشان موفقیتآمیز نباشد، اقدام به خودکشی در رفتار آنها هر بار بیشتر میشود. در مورد این مادر هم مسلما وقتی از شوک خارج و متوجه شود تنها خودش زنده مانده و فرزندانش را از دست داده، امکان دارد مجدد اقدام به خودکشی کند. چند فرضیه در مورد اقدام این مادر وجود دارد؛ افسردگی شدید و تعارضات خانوادگی که میتواند با فقر اقتصادی، مشکلات خانوادگی و مسائل متعدد دیگر در ارتباط باشد، اما افراد باید به این موضوع دقت کنند که اگر فردی دچار مشکلات اقتصادی است لزوما اقدام به آسیب زدن خود یا دیگران نمیکند.
ممکن است این فرد دچار بحرانهای اقتصادی یا بحرانهای عاطفی بوده باشد، ولی صرفا هر کدام از این بحرانها دلیلی بر خودکشی یا دیگرکشی نمیتواند باشد. از منظر روانشناسی وقتی در مورد اختلالات روانپزشکی صحبت میکنیم، عموما آسیبهای فرد را چند عاملی میدانیم. یعنی عوامل روانی، اجتماعی، بیماریشناسی را نیز بررسی میکنیم.
گاهی هم افراد تحت تاثیر بحرانها، رفتارهای بیمارگونهای از خود نشان میدهند. مثلا یک نوجوان تحت تاثیر بحرانهای عشقی اقدام به این عمل میکند یا پدری از فرط مشکلات اقتصادی اقدام به خودکشی میکند... مجموعهای از این عوامل میتواند باعث شود فرد به مرحلهای برسد که راهی برایش باقی نماند و در نتیجه این اقدام را انجام دهد. به همین دلیل بعضی از خودکشیها از نوع خودکشیهای روانپریشانه است که ناشی از توهم، هذیان و... میشود، ولی بعضی از خودکشیها از نوع خودکشیهای رواننژندانه است که با بحرانهای عاطفی، اقتصادی، اجتماعی، فردی و... در ارتباط است و باعث میشود فرد افکار سالم را از دست بدهد و تحت تاثیر خلق افسرده اقدام به رفتار خودکشی کند.
از نظر روانشناسی حتی صحبت افراد در مورد خودکشی هم به اورژانس روانپزشکی نیاز دارد. یعنی حتی اگر فردی بهطور نمایشی هم در مورد خودکشی صحبت کند اطرافیان آن فرد باید نسبت به این تهدید حساس شوند و آن را جدی فرض کنند. مداخله روانپزشکی خط اول درمان است و مداخلات روانشناسی در خط دوم قرار میگیرد.»
بعضی نشانهها میتواند ظهور افکار خودکشی را تقویت کند
«علیرضا بذرافشان»، روانشناس بالینی در مورد خودکشی نیز میگوید: «خودکشی موضوعی حساس، پیچیده و یکی از اورژانسهای روانپزشکی است.
ضروری است که متخصصان حوزههای مختلف سلامت روان، آحاد جامعه، رسانهها و سیاستگذاران در این زمینه به فراخور نیاز آموزشهای لازم را فرا گیرند و از بازماندگان آن حمایت کنند. خودکشی یکی از نگرانیها و موضوعات مهم حوزه سلامت است که سازمان بهداشت جهانی نیز نگاه ویژهای به این مقوله دارد. طبق آمار رسمی WHO، سالانه نزدیک به 800.000 نفر در سراسر جهان بر اثر خودکشی از بین میروند که این آمار خودکشی را تبدیل به یکی از علل اصلی مرگ و میر در دنیا میکند.
شیوع آن در کشورهای مختلف دنیا متفاوت است و عوامل مختلفی در سببشناسی این پدیده مطرح هستند. مهمترین عوامل خطر؛ اختلالات روانپزشکی از جمله افسردگی، اضطراب، اختلال دوقطبی، برخی اختلالات شخصیت، اختلال مصرف مواد و... هستند.
از دیگر عواملی که میتواند ریسک خودکشی را افزایش دهد؛ سابقه قبلی اقدام به خودکشی، سابقه آسیب رساندن به خود مثل ضرب و جرح بدن، سابقه خودکشی در خانواده، انزوای اجتماعی و احساس تنهایی، دسترسی به وسایل و مواد کشنده از قبیل سلاح گرم یا برخی داروها و تجربه رویدادهای آسیبزا همچون آزار و اذیت جنسی و... است. علاوه بر این، برخی نشانهها نیز وجود دارند که توجه به آنها حایز اهمیت است و میتواند زمینه را برای ظهور افکار خودکشی و نهایتا اقدام به آن تقویت کند مثل؛ احساس ناامیدی، صحبت در مورد خودکشی یا مرگ، کنارهگیری از دوستان و فعالیتهایی که فرد سابقا به آنها علاقه داشته، تغییرات ناگهانی خودکشی، بخشش ناگهانی قسمت بزرگی از داراییهای فرد، درگیر شدن در رفتارهای مخاطرهآمیز یا ابراز بیهدفی.
در مورد اقدام به خودکشی مادر و فرزندانش در لرستان بر خلاف باور رایج عموم باید گفت؛ فعل خودکشی یکباره اتفاق نمیافتد. در اکثر موارد اقدام به خودکشی، فرد اقدامکننده به نوعی این نشانهها را بروز میدهد و در بیشتر موارد هم بهطور صریح یا ضمنی به افکار مرگ، تصمیم و اقدام به خودکشی اشاره میکند.
از دیگر باورهای رایج در میان عوام این است فردی که در مورد خودکشی صحبت میکند فقط هدفش جلب توجه است، چراکه اگر بر این فعل مصمم بود، اقدام میکرد و راجع به آن صحبت نمیکرد. اصطلاحی در حوزه روانشناسی در مورد خودکشی وجود دارد به معنی درد روان. همینطور که مردم کمردرد، سردرد، دندان درد و ... را تجربه میکنند، روان درد یا درد روان را نیز تجربه میکنند و افرادی که خودکشی میکنند اگر با اهداف میهنپرستانه نباشد مثل خلبانان ژاپنی که در جنگ جهانی سوار بر هواپیما به مقاصد دشمن برخورد میکردند حتما روانشان درد میکند.
این درد میتواند به شرایط بد خانوادگی نیز مربوط باشد از جمله مورد سوء رفتار قرار گرفتن از جانب همسر، والدین یا... البته علل خودکشی در هر فرد فقط در جلسات ارزیابی دقیق با حضور روانپزشک یا روانشناسان مشخص میشود. البته خودکشی قابل پیشگیری است و باید ابتدا به عوامل زمینهساز آن توجه داشت که به مهمترین آنها اشاره شد.»
دیدگاه تان را بنویسید