«فردا» گزارش میدهد:
نفی رادیکالیسم، اقبال به عقلانیت انقلابی/ نواصولگرایی چه ظرفیتهایی در انتخابات دارد؟
انتخابات پیش رو نفی هرگونه رادیکالیسم از سوی مردم است؛ چه رادیکالیسم نزدیک به اپوزیسیون و چه رادیکالیسم سوپرانقلابیها و البته نفی هر گونه غفلت از مبانی انقلاب اسلامی.
گروه سیاست سایت فردا: در سالهای اخیر رادیکالیسم چه در جناح چپ و چه در جناح راست بروز و ظهور زیادی داشت؛ تا جایی که طیفهایی از اصلاحطلبان عملا نزدیک به اپوزیسیون شدند و هیچ حدودوثغوری را برای خود قائل نشدند، مبانی انقلاب اسلامی را فراموش کردند و سعی در تحریک مردم به تقابل با نظام داشتند. از آن سو هم سوپرانقلابیها سعی کردند با نفی همه و اتهامزنیهای متعدد صرفا خود را یگانه نیروهای معتقد به انقلاب اسلامی معرفی کنند؛ حال آنکه سوپرانقلابیها در مقاطع مختلف نشان دادهاند که برای نیل به اهدافشان میتوانند از بسیاری از مبانی عبور کنند. آنها هنوز خود را به نوعی در جناح اصولگرا یا همان راست سیاسی تعریف میکنند اما هیچگاه مترصد وحدت اصولگرایان نبودهاند و هر وقت زمان را مناسب دیدهاند به جای تمرکز بر رفع مشکلات کشور ، به فکر سهمخواهی از قدرت بودهاند.
در این شرایط میانهروی از دید بسیاری از مردم مناسبترین مسیر است اما میانهروی نیز گاهی به سمت انفعال میرود؛ به این معنی که مشخصا در هشتسال دولت روحانی که دولتی نزدیک به اصلاحطلبان بود، شعار میانهروی و اعتدال را میشنیدیم اما آنچه در عمل رخ میداد تسامح و تساهل به ویژه در مواجهه با دشمنان انقلاب اسلامی بود. میانهروی در جناح اصلاحطلب مخاطره انفعال ظلمپذیر را به دنبال دارد؛ چهرههای معتدل در میان اصلاحطلبان معمولا راضی به هر باجدهی برای کسب نتیجه در مذاکرات با غربیها بودهاند و آنها هم به نوعی دیگر از مبانی انقلاب اسلامی عبور کردند.
در این بین میماند عقلانیت انقلابی یا میانهروی انقلابی. به نظر میرسد در شرایط کنونی تنها جریان فکری-سیاسی که میتواند مورد قبول مردم باشد، همین جریان است که بدنه اصلی اصولگرایی را هم تشکیل میدهد. نیروهایی که ضمن باور راسخ به مبانی انقلاب اسلامی به جای شعار و هیاهو با خرد و عقلانیت راه حلی برای رفع مشکلات مییابد، اصل مذاکره را انکار نمیکند اما با باجدهی به غربیها مخالفت است، مذاکره را برای مذاکره نمیخواهد و نمیگوید هر کسب نتیجهای بهتر از بینتیجهمان مذاکرات است، در عرصه داخلی گروههای مختلف سیاسی که به قانون اساسی و ولایت باور دارند را به رسمیت میشناسد و از توهین و اتهامزنی میپرهیزد، رأی مردم را فصلالخطاب میداند و به جای ایجاد تنش اجتماعی سعی در برقراری توأمان ارزشهای انقلابی-اسلامی و آرامش اجتماعی در جامعه است و عقلانیت انقلابی، انقلاب را متعلق به همه مردم ایران و نه یک طیف خاص میداند و در صدد تحقق خواسته رهبر انقلاب و امام خمینی(ره) میخواهد اصول انقلاب را در ذهن و قلب مردم گسترش دهد، نه آنکه آن را برای خود مصادره کند.
این شکل از شیوه مواجهه با سیاست میتواند رافع بسیاری از مشکلات باشد، زیرا هم روشمند و تخصصمحور است و هم دچار غفلت از مبانی نمیشود. به نظر میرسد مردم پس از تجربه مدیریت اصلاحطلبان، اعتدالیهای اهل تساهل و سوپرانقلابیها برای رسیدن به آرامشی اجتماعی در پی چنین شیوهای از حکمرانی باشند. در این بین شخصیتهایی که میتوان آنها را در جریان نواصولگرایی جای داد هم نزد مردم از مقبولیت بالاتری برخوردارند.
با این اوصاف شواهد حاکی از آن است که انتخابات پیش رو نفی هرگونه رادیکالسیم باشد؛ چه رادیکالیسمِ نزدیک به اپوزیسیون و چه رادیکالیسمِ سوپرانقلابیها و البته نفی هر گونه تساهل و غفلت در قبال آرمانها و اصول انقلاب اسلامی.
دیدگاه تان را بنویسید