سرویس سیاسی فردا؛ امیر مسروری: دکتر قالیباف نامه ای را منتشر کرد و در آن از نواصولگرایی سیاسی صحبت کردند. نگارنده معتقد است بیش از 75 درصد جریان اصولگرایی حتی تعریفی از اصولگرا بودن ندارند. مثلا از یکی از افراد بپرسید چرا اصولگرا هستی می گوید «نه به خاتمی» یا حتی از یک اصلاح طلب بپرسی چرا اصلاح طلبی «نه به احمدی نژاد یا حسین شریعمتداری» را ملاک قرار می دهد. حتی اگر از یک بهاری بپرسی چرا احمدی نژاد «نه به حسین شریعتمداری» را دلیل اصلی تفکر خود معرفی میکند. نبود سازوکار حزبی بزرگترین افت این نوع تقسیم بندی هاست و بیش از آنکه عضویت در یک جریان بر اساس اندیشه باشد بر اساس حب و بغضِ شخصی است. اصولگرایی مفهومی است که از بیانات رهبری بر اساس 4 اصل اساسی نظام گرفته شده است.
نواصولگرایی را عده ای نه (no=) به اصولگرایان معرفی کردند و عده ای عبور از قرون وسطای اصولگرایی. پیش از این نیز جریانات سیاسی چون دکتر زاکانی و آقای فدایی در تعریف اصولگرایی باز تعریفی از خود ارائه دادند که به اصولگران تحول خواه یا اصولگرایان اصلاح طلب یا هر چیز دیگری تبدیل شد. سابقه سیاسی در کشور نیز این را گواهی می دهد که هیچ گاه جریان سومی شکل نمی گیرد و وجود تعارضات گفتمانی اجازه شکل گیری به جریان سوم نمی دهد. به نظر می رسد نواصولگرایی مطرح شده در نگاه دکتر قالیباف این نیز نیست. در واقع جریان سوم نیست. زیرا سوالات انتهایی آن نشان از اصلاح ساختارِ رنسانی نیست که از آن به عنوان رنسانس اصولگرایی نام برد و نواصولگرایی را مبدا آن دانست.
پس نواصولگرایی مطرح شده در صحبت های دکتر قالیباف چیست. اصولگرایی بر پایه همان 4 اصل اما با نگاه به مردم. چیزی که اصولگرایان از آن دور شدند و موجب مشکلات فراوانی در انتخابات شد. چندین بار عرض کردم ما اصولگرایان برای بعضی سوالات پاسخ مشخص نداریم. اگر ابتذال در هنر و موسیقی بد است پس تتلو کجای موسیقی قرار دارد. اگر حجاب را کامل میدانیم پس قرار گرفتن فلان بازیگر زن در روی سِن کجا جواب ما است. اینها موضوعات ابتدایی و البته فرعی است چه برسد به سوالات اساسی چون بانکداری در نگاه اصولگرایان چگونه دنبال می شود. مسئله سود بانکی و بهره های فراوان آن. نگاه به مبارزه با فساد و رانت خواری. حرکت و گردش نخبگانی و توجه به نسل جدید. باور کنید اینها سوالاتی نیست که از کنار آن به راحتی عبور کنیم. ما اصولگرایان به این سوالات بی توجه هستیم برای مردم تشریح نمیکنیم جواب این سوالات چیست. مردم هم به ما نه می گویند و رقیب را انتخاب میکنند. نه آنکه اصلاح طلبان به آنها جواب دهند بلکه فقط کافی است به مردم بگویند «اصولگرایان برای این سوالات جواب ندارند» این تنها کار اصلاح طلبان در طول این دوران بوده و ابدا هیچ جوابی به این سوالات
ندادند.
نواصولگرایی اقای قالیباف را نباید با تحکم عبور از خود، ترد کنیم. طرح نواصولگرایی طرح باز سازی از درون و پاسخ به سوالات مردم و به عبارت دیگر همان اصولگرایی اصیل و تعریفی است. به نظر نگارنده می شود نواصولگرایی را رجعت به منبای اصولگرایی همراه با پاسخ به سوالات مردم دانست. باور کنیم و این را قطع داشته باشیم، مردم صاحبان این مملکت هستند و آنها بودند که با تمام سختی ها انقلاب کردند و در کنار هم برای حفظ اسلام خون دادند. [این را هم توجه کنید اصلاحاتی که بنده تا به امروز در موردش تحقیق کردیم ابدا در مورد این سوالات حرفی ندارند و اساسا اصلاحات دچار خلاء اندیشه ورزی سیاسی است و مجبورا افرادی چون شریعتی یا دیگران را مصادره به مطلوب میکنند. به واقع همانطور که سعید حجاریان گفته اصلاحات مرد... فقط بیان آن کمی سنگین است. اگر اینطور بود شما آخرین کاندید مستقل اصلاح طلب را در یک دهه اخیر معرفی کنید که توانسته باشد رای اکثریت جامعه را بدست آورده باشد. اصلاحات در دوران پسا دوم خرداد مرد و حالا حالا ها قدرت بازگشت ندارد.]
دیدگاه تان را بنویسید